بررسـی اجمالـی حکومــت و سیاســت در ایالات متحده آمـریکا
جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
درمورد جغرافیای سیاسی ،ژئوپلیتیک،ژئو صهیونیسم ,Geopolitics

درباره ایالات متحده آمریکا :( کتاب سبز127 ،1381 :11-19 )                                                                             

ایالات متحده آمریکا سرزمینی به وسعت  9695536 کیلومتر مربع می باشد (5.6 برابر ایران ) که از این مقدار 642664 کیلومتر آن شامل آب های داخلی، سرزمینی و دریاچه ای می باشد. این کشور چهارمین کشور وسیع در دنیا پس از روسیه ، کانادا، و چین  می باشد .از لحاظ موقعیت ریاضی ایلات متحده آمریکا در غرب نصف النهار گرینویچ و شمال استوا واقع شده است . ایالات متحده از شمال باکانادا و از جنوب و جنوب غربی باخلیج مکزیک و از سمت غرب به اقیانوس آرام محدود میگردد. ایالت آلاسکا با وسعتی معادل 1524666 ( اندکی کوچکتر از ایران ) از شمال به اقیانوس یخ بسته شمالی ، از جنوب به اقیانوس آرام، از شرق و جنوب شرقی به کانادا و از غرب به تنگه و دریای برینگ محدود میشود.

  آمریکا دارای مستعمرات و سرزمین های تحت الحمایه نیز هست. بیش از ده هزار سال است که انسان در قارهٔ آمریکا زندگی می‌کند. قاره آمریکا توسط کریستف کلمب و در سال ۱۴۹۲ کشف شد اما او به اشتباه فکر کرد که آنجا هندوستان است اما مدت‌ها بعد آمریگو وسپوچی اعلام کرد که این قاره جدیدی است.

اما تاریخ آمریکا به عنوان یک کشور مستقل به سال ۱۷۸۳ میلادی باز می‌گردد که در آن آمریکا بر طبق معاهدهٔ پاریس به رسمیت شناخته گردیدقبل از اعلام استقلال آمریکا در سال ۱۷۷۶، آمریکا مجموعه‌ای از مستعمرات اروپایی بود. بطور مثال، اسپانیایی‌ها در منطقهٔ فلوریدای امروزی ساکن شدند، بریتانیایی‌ها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروزی را آباد کردند، هلندی‌ها نیو آمستردام را که اکنون نیویورک خوانده می‌شود ساختند، و فرانسوی‌ها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسیسیپی ساکن شدند.

به تدریج، بخش‌های زیادی از مستعمرات سیزده‌گانه شاهد درگیری و شورش علیه حکومت بریتانیا شدند. بدین ترتیب جنگ‌های انقلاب آمریکا از آوریل ۱۷۷۵ با نبرد لگزینگتون آغاز شد، و در سال ۱۷۸۳ در پی امضای قرارداد صلح با بریتانیا پایان یافت. استقلال ۱۳ مستعمرهٔ آمریکای شمالی با صدور اعلامیه استقلال آمریکا در ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ محقق شد.

آمریکا ابتدا متشکل از ۱۳ ایالت خودمختار بود که تعارض قوانین هر ایالت مانند مالیات بر واردات باعث رکود اقتصادی و در نتیجه شورش‌هایی مانند شورش شیمز شد به همین دلیل ۵۵ نماینده از ۱۲ ایالت (به جز رودآیلند) در فیلادلفیا منجمله جورج واشنگتن، بنجامین فرانکلین و جیمز مدیسون قانون اساسی ایالات متحده آمریکا را تصویب کردند که اکنون نیز قانون اساسی آمریکا است و از آن موقع ۲۵ اصلاحیه خورده است.

 با شروع قرن جدید و انتقال پایتخت از فیلادلفیا به واشنگتن دی سی و خرید لوئیزیانا در سال ۱۸۰۳، در سال ۱۸۱۲ ارتش بریتانیا بار دیگر به آمریکا قشون کشی کرده و پایتخت جدید را به آتش کشانید، اما موفق به استقرار در منطقه نگردید.دوواقعهٔ بزرگ و پر تنش دیگر در تاریخ آمریکا یکی جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم، و سقوط بازار آزاد در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی بود. سال ۱۸۶۱ شاهد جنگ داخلی آمریکا بود که با ۶۰۰٬۰۰۰ تلفات و ۵۰۰٬۰۰۰ نفر زخمی، خونین‌ترین جنگ در تاریخ این کشور بوده‌است. علت این جنگ به برده‌داری در ۱۱ ایالت جنوبی مشهور به ایالات مؤتلفه آمریکا مربوط می‌شد که آبراهام لینکلن خواهان براندازی آن بود. این جنگ در سال ۱۸۶۵ با پیروزی شمالی‌ها به فرماندهی یولیسیز سایمن گرانت، پایان گرفت. سقوط بازار آزاد آمریکا در ۱۹۲۹ آغازگر یک دوره رکود اقتصادی چند ساله بود که در آن نزدیک به یک چهارم جمعیت آمریکا شغل‌های خود را از دست دادند.

با پیروزی در جنگ جهانی اول، و غلبهٔ متفقین در جنگ جهانی دوم و شکست نهایی آلمان نازی در این جنگ و تخریب شدید زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی اروپا، آمریکا که کمترین خسارات را متحمل شده بود، به عنوان قدرت بزرگ جهانی پدیدار شد.

 حذف شدن اتحاد جماهیر شوروی از صحنهٔ رقابت با آمریکا در میادینی چون جنگ سرد، جنگ ویتنام، و جنگ کره، عملاً آمریکا را رفته رفته در موقعیت منحصربفردی در جهان قرار داد. وقایع یازدهم سپتامبر آغازگر دوران جدیدی از تمرکز و حضور نظامی آمریکا در کشورهای خاورمیانه و افغانستان بود که تا به امروز ادامه دارد.

 

 

 

 

نکاتی در موردایالات متحده آمریکا

                         حکــــومت

بنیانگذاری :

1776

نوع حکومت :

جمهموری دموکراتیک مشروطه ، نظام فدرال ملی

تعداد ایالت ها :

50

پایتخت کشور :

واشنگتن دی سی

                        ســـرزمین

وسعت سرزمین

 

9053033 k.m

نسبت به وسعت کره زمین

6.2 %

بزرگ ترین شهر

 

نیویورک  ( 7 میلیون نفر جمعیت )

آب و هوا

غالبا" معتدل

                          مـــــردم

جمعیت

 میلیون نفر 270

نرخ رشد سالانه

/87%

نرخ تولد

14.5 تولد در هر 1000 نفر

نرخ مرگ و میر

8/6 مرگ در هر 1000 نفر

امید به زندگی

76 سال

سن متوسط

35 سال

تعداد خانوار

70 میلیون

متوسط تعداد افراد خانوار

3.19

زبان

انگلیسی با اقلیت اکثیر اسپانیایی زبان

نرخ سواد

97 درصد

ترکیب نژادی قومی

80% سفید پوست ، 12 %سیاهپوست ، 3% آسیایی ، 8/ درصد بومیان آمریکا ، 4% سایر نژادها

دین

%52 پوتستان ، 38% کاتولیک ، 4% یهودی ،3% ارتودکس ، 1% سایر ادیان

تحصیلات

78 % دیپلم متوسطه و 24% تحصیلات دانشگاهی

                          اقتصـــــاد

واحد پول

دلار

ساختار اقتصادی

اقتصاد ختلط ( سرمایه داری تحت نظارت )

تولیدات داخلی

8 تریلیون دلار

بودجه فدرال

1/6 تریلیون دلار

صادرات

625 میلیارد $

واردات

822 میلیارد $

شرکای تجاری اصلی

کانادا ، ژاپن ، اروپای غربی

منابع طبیعی

زغال سنگ- نفت -مس- الماس - طلا - نقره - مواد مدنی - الوار

صنایع کلیدی

محصولات نفتی -کود -سیمان- آهن و فولاد -گاز طبیعی - هوا، فضا - الکترونیک -رایانه و..

نیروی کار

136 میلیون کارگر

نرخ بیکاری

4/3 %

در آمد متوسط سرانه

28500 $

در آمد متوسط خانوار

 

51518 $ در سال

مالکیت خانه

64%

نرخ فقر

13%

ماخذ ( مارکوس وب ، ایالات متحده آمریکا )

  1. A.   نظامهای حکـومتی مدیریـت سیاســی فضا (حافظ نیا ،1388: 26 )

بین نظام حکومتی و الگوی توزیع فضایی قدرت سیاسی و احاله اقتدار تصمیم گیری به نواحی جغرافیایی و واحدهای محلی رابطه وجود دارد. از این رو در ذیل به ذکر انواع نظامهای حکومتی پرداخته می شود.

الف :الگوی بسیط یا تک ساخت :

در این الگو دولت متمرکز در پیرامون یک هسته سیاسی منفرد ساخته شده است و قلمرو دولت تحت کنترل این هسته یا مرکز قرار دارد( بدیعی ، جزوه درسی ،1388 : 29                                                                 این الگو از اروپا به دیگر نقاط جهان راه پیدا کرد . این الگو زاییده سیاست ناپلئون می باشد که در پی متمرکز کردن قدرت در پارس برآمد.

دولتهای متمرکز خود نیز به دو دسته تقسیم می شوند :

1 . بسیط متمرکز که نظام سیاسی و اداری متمرکزی دارند و تصمیمات سیاسی و اداری در مرکز گرفته می شود و سطوح پایین تر بیشتر نقش اجرایی دارند مثل ایران

2 . بسیط غیر متمرکز                     که از نظر سیاسی و قانونگذاری متمرکز ولی از نظر اداری و خدماتی غیر متمرکزندو برای اداره امور بیشتر به دولتهای محلی اصالت می دهند، مثل ژاپن ، فرانسه ، زلاندنو  

ب : الگوی فدرال و ترکیبی :

در دولت فدرال ، تنوع مراکز قدرت وجود دارد (بدیعی ، جزوه درسی ،1388 :47 الگوی فدرال از بهم پیوستنن جماعات انسانی و واحد های سیاسی متمایز پدد می آید که تصمیم میگیرند سرنوشت خود را بهم پیوند داده و کشور  بزرگتری با امکانات بیشتر بوجود بیاورند.( حافظ نیا ،1388: 29 )

فدرالیسم راه حل سیاسی مناسبی برای اداره سرزمینهایی است که به وسیله گروههای مختلف ( زبانی ، مذهبی ، قومی و فرهنگی ) مسکون شده و تفاوتهای ناحیه ای تظاهر یافته است.  دولت فدرال به نیابت از به نیابت از ایالت ها امور مشترک ، نظیر دفاع ، روابط خارجی ، پول ، گمرک ، و حمل و نقل را بر عهده دارد .

 

 

فِدِرالیسم نظامسیاسی ویژه‌ای که به موجب آن:

  • در کنار یک حکومت مرکزی، چند حکومت خودمختار و محلی دیگر هم وجود دارد که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی تقسیم می‌شود.
  • دولت‌های محلی هر کدام بنا به موقعیت، از حاکمیت یا قسمتی از حاکمیت خود به نفع دیگری که قدرتمندتر است و یا به نفع دولت مرکزی، صرفنظر می‌کند و در عوض مورد حمایت آن دولت قرار می‌گیرد. البته روش‌های خاصی برای حل اختلاف میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی مقرر می‌گردد.
  • به بخش‌ها و حوزه‌های محلی کشور، حقوق و وظایف ویژه‌ای واگذار می‌گردد.
  • در این روش و جریان سیاسی اغلب دو فاکتور مورد نظر است:
  1. تمرکززدایی در کشور و به رسمیت شناختن خودمختاری و قدرتهای منطقه ای
  2. ایجاد و تقویت فدراسیونی بین کشورهای مختلف دارای حاکمیت ملی (برگرفته از ویکی پدیا ، سایت دانشنامه آزاد)

 

ج : الگوی ناحیه ای :

در این الگو دولت بسیط بخشی از قدرت سیاسی را به نواحی داخلی که از هویت قومی و فرهنگی برخوردارندواگذار می کند .که بهترین مثال آن انگلستان است که خودمختاریها  به سه دسته تقسیم می شود  :

1 . خود مختاریهای مطالبه ای : ناشی از فشار یک منطقه به دولت مرکزی

2 . خود مختاریهای توافقی : بر اساس عقلانیت طرفین ( دولت و ناحیه )

3 . خودمختاریهای تفویضی : با در نظر گرفتن ملاحظاتی به مکانهای که دارای هویت کارکردی می باشند اعطا میشود.

سازماندهی سیاسـی فضـا در ایالات متحـده : (کتاب سبز127 ،1381 :103)

سازماندهی سیاسی فضا در ایالات متحده به صورت فدرالی است . وسعت سرزمین ، گوناگونی اقوام و فرهنگها،  اصالت آزادیهای فردی ، عدم تساوی میان 13 ایالت اولیه موجب پذیرش سیستم اداری سیاسی فدرال درایالات متحده شد. در حال حاضر ایالات متحده شامل 50 ایالت و یک ناحیه فدرال است .  از 50 ایالت مذکور 48 ایالت در سرزمین اصلی و دو ایالت (آلاسکا و هاوایی ) به صورت جدا و غیر پیوسته به سرزمین اصلی هستند .

ناحیه فدرال شامل شهر واشنگتن پایتخت آمریکاست . پس از استقلال مساله اصلی نحوه اداره کردن کشور بود. از یک سو 13 ایالت ا همکاری هم و اتحاد بی نظیر دست به مبارزه با استعمار بریتانیا زده بودند واز سوی دیگر پس از کسب استقلال مهمترین مساله چگونگی اداره کشور جدید التاسیس بود.

بر اساس قانون اساسی آمریکا هر یک از ایالت های آمریکا در قلمرو خود دارای استقلال کامل بوده و به هیچ وجه و در هیچ مورد تحت تاثیر نیرو و دستگاهی  از خارج قرار نخواهند داشت.

هریک از ایالت های آمریکا و دولت فدرال مرکزی از نظر تشکیلات سیاسی به مردم اتکا دارند .یعنی حکومت هر ایالت و حکومت فدرال حکومت مردم است. در سالهای اخیر با اضافه شدن مواد اصلاحی و تفسیر های قانونی و قضایی و نیز در سایه بحران های داخلی به حدود اختیارات و قدرت حکومت فدرال افزوده شده است . در عین حال این امر در مورد هر یک از ایالت ها نیز صادق بوده است. حتی در قرن بیستم مردم آمریکا با دولتهای ایالتی خود تماس بیشتری نسبت به دولت فدرال داشته اند. زیرا اداره امور شهرداری ، شورای شهر ، تشکیل حکومت ایالتی ، تشکیلات پلیس ، سازمانهای کارگری و صنعتی ، ثبت شرکتها ، تشکیل سازمانهای قضایی ، وضع قوانین مدنی و جزایی و ..... و بسیاری از امور دیگر همه در پرتو استقلال و حاکمیت مردم به عهده مردم ایالت هاست و تدوین وتنظیم این برنامه ها و اجرای آنها  به هیچ وجه تحت تاثیر قانون اساسی فدرال نبوده و نخواهد بود.

 

از لحاظ تقسیم بندی و مساحت هریک از ایالت ها نیز تا حدود زیادی سعی شده است اختلاف فاحشی میان ایالت ها بوجود نیاید. 34 ایالت بین 100 تا 400 هزار کیلومتر مربع وسعت دارند. سه ایالت تگزاس ، آلاسکا ، و کالیفرنیا بیش از 400 هزار کیلومتر مربع و 13 ایالت نیز زیر 100 هزار کیلومتر مربع وسعت دارند.  بزرگترین ایالت آلاسکا و کوچکترین ایالت رود آیلند می باشند.

  1. B.  قانون اساســی ایالات متحده آمریکا (برگرفته از ویکی پدیا ، سایت دانشنامه آزاد )                       قانون اساسی ایالات متحده آمریکا که در تاریخ ۱۷۸۹ به تصویب رسید، قدیمی‌ترین قانون‌های اساسی موجود جهان است و در طول بیش از ۲۲۰ سال هنوز به قوت خود باقی است. در حقیقت هیچگاه قانون اساسی ایالات متحده تغییر نکرده و صرفاْ اصلاحیه‌هایی به آن افزوده شده‌است. به همین جهت، قانون اساسی این کشور از ثبات و انسجام فراوانی برخوردار است و به عنوان یک میراث ملی در میان مردم آمریکا شناخته می‌شود.اصول این قانون از ۷ فصل تشکیل شده که هر یک از فصول چندین بخش را در بر می‌گیرد. روح کلی حاکم بر قانون اساسی بر ۳ محوراصلی قرار دارد که به عنوان محورهای غیر قابل تغییر در نظر گرفته شده‌اند. این ۳ محور عبارت‌                                                                    تفکیک قوا در ایالات متحده آمریکا

هر یک از این اصول غیر قابل تغییر نیز در آرمان‌ها و اهداف رهبران استقلال و بنیانگذاران ایالات متحده ریشه دارد. بسیاری از مهاجران اروپایی و بازرگانان که از کنترل سیاسی و اقتصادی بریتانیا بر همه ارکان این کشور در ناراضی بودند، هرگونه استبداد مطلقه را نفی کردند و برابری - البته برابری سفید پوستان ـ را سرلوحه روابط اجتماعی خودقراردادند.                                    نتیجه، بنیانگذاران آمریکا تلاش کردند تا سر حد امکان در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و همچنین در سند قانون اساسی، نظام حکومتی جدید را به گونه‌ای طراحی نمایند که از قدرت گرفتن فرد یا گروهی جلوگیری بعمل آورد و اجازه ندهد آزادی‌های فردی و اجتماعی شهروندان خدشه دار شود. این اصول در منشور حقوق تجلی یافت . بعلاوه حفظ وحدت میان مستعمرات سیزده گانه و نفی سلطه دولت فدرال بر دولت‌های ایالتی نیز یکی دیگر از دغدغه‌های بنیانگذاران کشور جدید بود. این موارد بخش عمده‌ای از اصول و بند‌های سند قانون اساسی را برخود اختصاص داده‌است .  

 

  1. C.    اصــول قانـون اسـاسـی ایالات متحده : (کتاب سبز127 ،1381: 456)

الف : قدرت حاکم از آن مردم است و اقتدارات حکومت محدود

بر اساس این اصل توافق اعضا و افراد جامعه و به عبارت دیگر قرار داد اجتماعی حکومت را پدید آورده است و بنابر ای حکومت تابع اراده عمومی است . مقدمه قانون اساسی امریکا با این عنوان شروع میشو:L( ما مردم ایالات متحده ..... این قانون اساسی را را برای ایالات متحده آمریکا مقرر میداریم )و به موجب دهمین اصلاحیه قانون اساسی اقتداراتی  که به موجب قانون اساسی به دولت فدرال تفیض نگردیده است و ایالتها نیز از آن ممنوع نشده اند به ترتیب به دولتهای ایالتی یا مردم تعلق خواهند گرفت.

ب : برتری حکومت فدرال :

حکومت ایالتها نمی توانند در قلمرو خود ، حکومت فدرال را از اجرای اقتداراتی که به آن تفویض گردیده است ، محروم کنند و همچنین  نمیتوانند از موسسه ها و یا فعالیتهای حکومت فدرال در ایالتها مالیات بگیرند و یا در کار آنها مداخله کنند . هر گاه بر سر اجرای مقررات قوانین اساسی و یا قوانین و عهد نامه ها میان حکومت فدرال و حکومت ایالت یا ایالتها اختلافی بروز کند ، رای دیوان علی ، قطعی ، نهایی و لازم الاجرا خواهد بود .

ج : تفکیــک قـوا :

قانون اساسی اقتدارات حکومتن را دقیقا " تفکیک و آنها را به سه شعبه مجریه ، مقننه و قضائیه تقسیم کرده و هر یک را به دستگاهی تفیض کرده  است . آنگاه به منظور جلوگیری از گترش اختیارات هریک از قوای حکومتی به زیان دو شعبه دیگر روش پیچیده تای برای حفظ تعادل میان آنها پیش بینی نموده است . این نظام سخت و پیچیده آنچنان در بین اندیشه های ردم آمریکا رخنه و نفوذ نموده است که هرگز نتوانسته اند آنرا به رسم و شیوه دیگری تبدیل کنند. 

 

 

 

 

  1. D.   بررسی و ضعیت فدرالیسـم در ایالات متحـده آمریکا(امجد ، 1386: 34)                                                                   {در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا با صراحت برنظام فدرالی تصریح شده و یک نوع تقسیم کار مشخص میان دولت فدرال و دولت های ایالتی درنظر گرفته شده است. در حقیقت هر ایالت در امور داخلی خود دارای اختیارات کامل است و صرفاْ در امور خارجی، ارتش، ضرب و چاپ سکه و اسکناس واعلان جنگ به دولت فدرال اختیار داده شده است. البته طی دو قرن گذشته بویژه بعد از اجرای طرح های رفاهی، اختیارات و مسئولیت دولت فدرال در امور اجتماعی و اقتصادی افزایش یافته است. اما در مقایسه با دیگر کشور ها ، دولت فدرال آمریکا از نقش به مراتب کمتری در امور داخلی ایالت ها برخوردار است.قانون اساسی در فصول مختلف میزان و سهم هر یک از واحد های سیاسی تشکیل دهنده کشور را مشخص کرده و در عین حال محدودیت های قانونی را برای دولت فدرال و دولت های ایالتی در نظر گرفته است.}(برگرفته از ویکی پدیا ، سایت دانشنامه آزاد )                      

فدرالیسم در عالی ترین شکل همگرایی است. این نظریه در آخرین سالهای بین  دو جنگ جهانی توسط دیوید میترانی مطرح شد. ولی یک دهه طول کشید تا این نظریه به صورت پارادایم در جامعه علمی جا بیفتد. همگرایی بر این اعتقاد است که دولتهای ملی عامل اختلاف بین کشورها بوده و در نتیجه تنش زا هستند.

ارنست هاس همگرایی را حالتی میداند که در آن چند واحد مستقل وفاداری خویش را به مرکز جدیدی منتقل می کنند که صاحب یا دارای همان اختیارات باشد و یا در خواست آن اختیارات را بکند. فعلیت یافتن این نظریه را در جریان تشکیل و تداوم فدرالیسم در ایالات متحده آمریکا می توانیم ببینیم.

 با توجه به نظریه همگرایی ،فدرالیسم نوعی حکومت است که در ان اختیار اداره کشور به دو واحد مجزا سپرده شده،یکی خود ایالات و دیگری دولت مرکزی.البته دموکراسی شرط لازم برای کار کردن فدرالیسم است.(مویر ،1379: 252)  حقوق و مسئولیت های ایالت ها و دولت فدرال در قانون اساسی ایالات متحده ،متمم های ان،تصمیمات روسای جمهوری و نیز احکامی که از طرف دیوان عالی این کشورصادر شده مشخص گردیده است. بخش هشتم اصل یکم قانون اساسی ایالات متحده به کنگره ان کشور (یعنی به دولت فدرال) اجازه انجام کارهای زیر را می دهد:

  1. وضع مالیات
  2. وام گرفتن و ضرب سکه
  3. ایجاد دستگاه قضایی
  4. قانون گذاری و اجرای قوانین
  5. نظارت بر روابط بازرگانی بین ایالات و تجارت خارجی
  6. ایجاد سازمان پستی
  7. ایجاد ارتش و نیروی دریایی
  8. سیاست گذاری خارجی
  9. حفاظت از مرزها
  10. برقراری نظام اوزان و مقادیر
  11. ایجاد نهادهای تامین اجتماعی
  12. ایجاد نظام بانکی
  13. ثبت شرکتها
  14. تخصیص بخشی از زمین های کشور برای مصارف عمومی

البته اختیارات دولت فدرال به انچه در بالا ذکر شد خلاصه نمی شود . اصل یکم قانون اساسی تاکید می کند که کنگره حق دارد ((تمامی قوانینی را که برای اجرای موارد ذکر شده لازم و شایسته بداند به تصویب برساند)) این بند که به ((بند لازم و شایسته)) مشهور است دست دولت فدرال را در تصویب قوانینی که برای اداره کردن ایالات متحده لازم است باز می گذارد.

از انجا که ایالات متحده دارای حکومت فدرالی است ، یعنی اداره امور کشور بین دولت فدرال و ایالات تقسیم شده ، ایالات نیز دارای اختیاراتی ویژه اند. از جمله این اختیارات ، موارد زیر قابل ذکر است:

  1. برگزاری انتخابات
  2. تنظیم امور بازرگانی درون ایالتی
  3. سازمان دادن به حکومتهای محلی
  4. تدوین و اصلاح قانون اساسی ایالتی
  5. ایجاد دادگاه های محلی و ایالتی
  6. ایجاد نهادهای اموزشی و صدور مجوز برای امور مختلفی مانند گواهینامه رانندگی، مجوز کسب و غیره.

علاوه بر این اختیارات ، قاون اساسی ایالات متحده به ایالات اجازه می دهد که نقش مهمی در اداره امور داشته باشند. در متمم دهم، که به نحو روشنی حدود و اختیارات دولت فدرال را مشخص میکند آمده است که (( اختیاراتی که توسط قانون اساسی به ایالات متحده (یعنی دولت فدرال ) واگذار نشده باشد و یا ایالات از داشتن آنها منع شده باشند به ایالات و یا به مردم واگذار می شود)) .

 

بدین ترتیب ، ایالات در امور داخلی و تدوین قانونهای ایالتی و محلی تا جایی که با قانون اساسی ایالات متحده و اصل جمهوریت در تضاد نباشد آزادند. این مسئله پویایی خاصی به ایالات می دهند و آنها اجازه میابند دست به ایجاد ساختارهای درونی خود بزنند. ساختارهایی که ممکن است متضاد با ساختارهای ایالات دیگر باشد اما ناقص قانون اساسی ایالات متحده نباشد.

برای مثال ، ایالت نودا که یک ایالت خشک و بی آب و علف مانند کویرهای ایران است به علت در اختیار داشتن اختیار انتخاب ساختارهای اقتصادی خاصی که به رونق ایالات کمک کند، قماربازی در این ایالت را آزاد اعلام کرده است. این مئله باعث شده است که ایالت نودا به مرکز قماربازی ایالات متحده و یکی از مراکز عمده قمار بازی جهان تبدیل شود.

شهرهای لاس وگاس و رینو به همین علت ظرف مدت کوتاهی توانستند با مونت کارلو به رقابت بپردازند و حتی آن را پشت سربگذارند. یا مثلا" در همین ایالت قوانین ازدواج ، طلاق و ثبت شرکتهای بازرگانی پیچیدگی ایالات دیگر را ندارندو به همین جهت بسیاری از مردم ایالات دیگر برای استفاده از این مزایای منحصر به فرد به ایالت نودا میروند. علاوه بر اختیارات ویژه ایالت و دولت فدرال ، هر دوی این نهادها اختیارات دیگری دارند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد :

  1. وضع مالیات
  2. وام گرفتن و خرج کردن در راه رفاه عامه
  3. ایجاد نهادهای قضایی
  4. صدور اجازه تاسیس بانکخا و شرکتهای خوصی
  5. اجرای قوانین مربوط به سرشکستگی
  6. ایجاد سازمانهای تامین اجتماعی

بدین ترتیب هم ایالات و هم دولت فدرال حق ایجاد سازمانهای تامین اجتماعی و یا داشتن نهادهای قضایی را دارند ، بدون آنکه به حاکمیت یکدیگر خدشه ای وارد کنند. البته باید توجه داشت که ایالات در برخی موارد اجازه مداخله ندارند ، زیرا در آنصورت حاکمیت دولت فدرال را به مخطره می اندازند که ازجمله موارد ذیل است

  1. ضرب سکه وچاپ اسکناس
  2. بستن  مالیات بر واردات یا صادرات
  3. بستن معاهده با کشورهای خارجی
  4. وضع قوانین مخالف با قوانین دولت فدرال
  5. ایجاد ارتش و نیروی دریایی

در ضمن مواردی نیز وجود دارد که دولت فدرال قادر به انجام آن نیست که از آنجمله موارد ذیل قابل ذکر است :

  1. نقض حقوق شهروندان و ایالات
  2. بستن مالیات بر صادرات
  3. تبعیض قائل شدن بین ایالات در امور مربوط به بازرگان و مالیات
  4. تغییر مرز ایالات بدون اجازه آنها

علاوه بر اینها مواردی وجود دارد که نه دولت فدرال و نه ایالات می توانند آنها را انجام دهند مثلا"

  1. محدود کردن آزادیهای فردی و اجتماعی
  2. تدوین قوانینی که  اشخاص را به دلیل جرمهایی که قبلا" مجاز بوده ، مجازات کنند .( قانون عطف به ماسبق)
  3. بخشیدن القاب اشرافی ( مثل دوک ، شوالیه و..... ) به اشخاص از موارد منع شده توسط قانون اساسی برا ی دولت فدرال
  • وضع مالیات برصادرات ایالتی با ایالت های دیگر
  • تعیین «منشور حقوق» (Bill of Rlights)
  • تغییر مرز جغرافیایی ایالت ها

بخشی از موارد منع شده برای دولت فدرال و دولت های ایالتی

  • نفی اصالت نجبا
  • برقراری برده داری ( بر اساس اصلاحیه سیزدهم )
  • باز داری شهروندان از حق رای بدلیل نژاد، رنگ پوست و یا گذشته برده بودن
  • باز داری شهروندان از حق رای بدلیل جنسیت ( بر اساس اصلاحیه نوزدهم )

برای دولت های ایالتی

  • وضع مالیات بر صادرات و واردات
  • ضرب سکه وچاپ اسکناس
  • ورود به پیمانهای خارجی
  • برهم زدن توافقات الزام آور
  • جلوگیری از حق شهروندی و برابر کلیه افراد در مقابل قانون.

بدین ترتیب مشخص می‌شود که مسائل اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی عمدتاْ در حوزه اختیارات و مسئولیت دولت های ایالاتی است و دولت فدرال از سهم اندکی برخوردار است. در جدول ذیل، میزان سهم هر یک از دو بخش حاکمیت بهمن به دولت که ایچنین قانونمن است افتخار می کنم

فـدرالیـسم و مسئـله تقسیـم کار بیـن دولـت مرکــزی و ایـالات :(امجد ،1386 : 44-47 )

فدرالیسم را باید نظام تقسیم قدرت و همکاری بین بخشهای مختلف یک حکومت دانست. در این نظام تقسیم قدرت بین سه نیروی مجریه ، مقننه و قضائیه صورت نمیگیرد. بلکه اداره امور در سطح ملی ، ایالتی ، شهری و حتی واحدهای درون شهری با مشارکت وهمکاری بین مردم و نمایندگان آنها و یا اشخاصی که منصوب می شوند انجام میگیرد. اما همواره مسئولان در مقابل مدم پاسخگو هستند و برای ابقای خود مجبورند که به بهترین نحوی خدمات رسانی کنند و در این سیستم مسئولین خادم شهروندان هستند و نه روسای آنها.

درحال حاضر ایالات متحده یک حکومت مرکزی ، 50 ایالت ، 3047 فرمانداری ، 17183 شهر،17198 شهرک و 50446 ناحیه آموزش و پرورش دارد . بدین ترتیب در این کشور 102328 مرکز رسمی تصمیم گیری وجود دارد که تمامی این مراکز حق گرفتن مالیات و مصرف آن برای رفاه ناحیه تحت سرپرستی خود را دارند .          

 برای آنکه تعداد مراکز تصمیم گیری باعث سردر گمی نشود قانون اساسی ایالات متحده و متممهای آن حد و مرز اختیار دولت فدرال و ایالات و رابطه این دورا با تمامی مراکز اداری مشخص کرده است . به طور کلی دولت فدرال در تصمیم گیریهای کلان در ارتباط با امنیت ملی شرکت دارد و ایالات و نواحی اداری در حوزه های تخصصی خود فعال هستند. اما ایالات اند که رابطه بین بخشهای مختلف زیر مجموعه خود را تنظیم میکنند.

در حقیقت فدرالیسم از تمرکز تصمیم گیری در واشنگتن جلوگیری میکند. و با تقسیم کار بین دولت مرکزی ،ایالات و حکومتهای محلی باعث تسریع کارها میشود. فرماندار ایالت تقریبا" دارای اختیارات رئیس جمهور ، اما در سطحی پایین تر است .

 برنامه ریزی اقتصادی ، فرماندهی گارد ملی، اجرای درست قوانین ، عفو محکومان ، حفظ نظم و جلوگیری از آشوب نیز از اختیارات فرماندار است. به علاوه از آنجا که ادارات شهربانی ، راهنمایی، مالیات ، بهداشت ، و کار نیز زیرنظر مستقیم فرماندار انجام وظیفه می کنند، میتوان به وسعت کار او پی برد.

 به طور کلی اختیارات فرماندار ایالت شامل سازماندهی اقتصاد ایالتی ،عزل و نصب ماموران عالی رتبه حکومتی ، فرماندهی کل قوای مسلح ایالتی ، تقدیم لوایح به مجالس ایالتی و وتو کردن لوایح است. نکته بسیار مهم در مورد فرمانداران آن است که آنها حق وتوی خطی هم دارند که کارشان را در مقایسه با رئیس جمهور بسیار آسان میکند. بدین ترتیب که بندهای لوایحی را که قبول ندارند وتو میکنند، اما کل لایحه را امضا میکنند.

 رئیس جمهور فقط در مورد بودجه می تواند چنین کاری کند.   نکته مهم در مورد عزل و نصب ماموران عالی رتبه حکومتی آن است که فرماندار باید رعایت ماموران دولتی حزب خودش را بکند و هم اینکه در صورت لزوم موثرترین افرادی را که به حزب مخالف وابسته اند دستچین کند و یا آنها را در مناصبشان ابقا کند؛ در رابطه با کنگره ایالتی وضعیت از آن هم پیچیده تر است . یعنی فرماندار باید با مهارت خاصی با آن کنار بیاید. زیرا در غیر اینصورت بادردسرهای فراوانی روبه رو خواهد شد.

مجالس قانــون گذاری ایالتـی: (امجد، 1386: 47)  

مجالس قانونگذاری ایالتی نقش  بسیار مهمی در گرداندن امور ایالات ایفا میکند. هر ایالت بدون توجه به جمعیت تعداد نمایندگان خود را تعیین میکند. اما هر شهرستان باید حداقل یک نماینده داشته باشد. ایالت کالیفرنیای آمریکا ، پرجمعیت ترین ایالت 80 عضودر مجلس نمایندگان و 40 سناتور دارد. درحالیکه ایالت آرکانزاس که یک ایالت بسیارکوچک و کم اهمیت است 100 عضو در مجلس نمایندگان و35 سناتور دارد . جالبتر آنکه ایالت کوچک ورمانت 246 عضو در مجلس نمایندگان و 30 سناتور دارد. دوران نمایندگی اعضای مجلس در 46 ایالت 2 سال است ، اما 4 ایالت به سناتور ها اجازه میدهد که برای مدت 4 سال در سمت خود باقی بمانند.

حکومتهای محلی : (همان،49 )

علاوه بر خود ایالات ، شهرتانها ، شهرها ، شهرکها و نیز حکومتهای ناحیه ای در گرداندن امور روزمره فعالیت چشمگیری دارند. این حکومتها به حکومتهای محلی مشهورند که از اعتبار زیادی بین شهروندان برخوردارند و مردم به آنها اعتماد بیشتری نشان میدهند و آنها را از دولت فدرال موثرتر میدانند. که البته ممکن است توجه مردم به سابقه تاریخی ایجاد حکومت در آمریکا باشد.  نخستین حکومتهایی که در آمریکا شکل گرفتند حکومتهای کوچک و محلی ای بودند که درمستعمره نشینهایی مانند جیمزتاون و سینت گوستین ایجاد شدند. از آنجا که اداره امور روزمره این شرکتها توسط خود مردم انجام میشد،اعتماد آنها به این نهادها خدشه ناپذیر بود. جامعه مدنی در ایالات متحده از طریق از طریق فعالیت این نهادها ، شرکت فعال مردم در آنها و توجه به استقلال آنها از واحدهای دیگر جامعه مانند مانند کلیسا ، مراکز آموزشی، احزاب ، و گروههای دیگر اجتماعی شکل گرفت و تایر خود را بر نهادهای قانونی آن کشور به جا گذاشت. در آمریکا نزدیک به 100 هزار حکومت محلی وجود دارد و به حکومتهای شهرتانها، شهرداریها ، بخشداریها ، و نواحی ویژه آموزشی و بهداشتی تقسیم میشوند.

حکومتهای شهری :

حکومتهای محلی نخستین نهادهای دموکراتیک در جامعه آمریکا به شمار میروند. از همان آغاز مهاجران شرکت درزندگی اجتماعی را نه یک حق قانونی ، بلکه وظیفه خود تلقی کرده اکنون نیز شرکت در تصمیم گیری در امور اجتماعی همچنان زنده و پا بر جاست و در شهرهای کوچک ،مردم در سالن شهرداری جمع میشوند و درباره امور مختلف ، ازجمله ساختن مدارس ،روشنایی محلات ، ایجاد پارک و غیره به بحث می پردازند و مالیات و بودجه  مربوطه نیز معین میگردد .

این نوع تصمیم گیری که مبین دموکراسی مستقیم است، در ایالات متحده به ملاقات در سالن هرداری معروف است. البته در شهرهای برزگتر ، به رغم مشارکت مردم در مباحث مربوط به فعالیتها و عملیات شهرداری ف امور اجرایی را انجمن شهر ،که در حقیقت هم مجلس قانون گذاری شهر و هم کابینه شهردار محسوب میشود انجام میدهند. در شهرهای بسیار کوچک ( مثلا" با 500 نفر جمعیت) شهردار ممکن است در عین حال کشیش ، قاضی و رییس اداره پست نیز باشد

شهرداران نیز مانند فرمانداران و روسای جمهور ،نماینده قدرت قانونی اند و مسئولیت برنامه ریزی اقتصادی شهر، برقراری امنیت، ایجاد کار و کمک به فقرا به عهده آنهاست. در حقیقت حکومتهای محلی نمایندگان واقعی مردم هستند. زیرا هرقدر سطح مسئولیت و شعاع عملیاتی نهادهای قانونی بزرگ تر شود، فاصله آنها از مردم بیشتر خواهد شد.

 به همین جهت است که مردم در ایالات متحده اعتماد بیشتری به حکومتهای محلی دارند و معتقدند که حکومتهای محلی کارآمدترند و به نیازهای آنها هتر پاسخ میدهند.

 

 

 افزایش قدرت دولت فدرال در برابرایالات

از آغاز فدرالیسم در ایالات متحده آمریکا ، قدرت دولت مرکزی در برابرایالات رو به گسترش بوده است .عاملی را که باعث ایجاد این روند شده را باید دراصل ششم قانون اساسی ایالات متحده جستجوکرد که بر اساس آن قوانین فدرال (و از جمله قانون اساسی ) قوانین برتر آن کشور به حساب می آیندو قوانین ایالتی در مقابل آنها کمرنگ میشوند. به همین دلیل تصمیمات دولت مرکزی قوانین و منافع ایالات را تحت الشعاع قرار میدهد. مثلا" دولت فدرال ممکن است درزمینه سیاست خارجی  تصمیمی بگیرد که منافع ایالات را به خطر بیندازد.

 اما ایالات به علت برتری قوانین و تصمیمات دولت فدرال چاره ای جزپذیرفتن شرایط ایجاد شده ندارند. در این زمینه میتوا به تحریمهای ایالات متحده علیه ایران، عراق و سایر کشورها اشاره کرد که از لحاظ اقتصادی به تعدادی از ایالتها آسیب رسانده اما این ایالات مجبور به پذیرفتن تصمیمات دولت فدرال در این زمینه اند. عامل دیگری که باعث گسترش حیطه قدرت دولت فدرال شده ، تفسیر آزاد قدرت ضمنی است.

 بدین ترتیب هرمسئله ای که دولت فدرال از آن منع نشده باشد جز حوزه اختیارات آن قرار میگیرد. عامل دیگر مسئله مالیات بر درآمد است. از آنجا که میزان مالیات بر درآمدی که دولت فدرال دریافت میکند بسیار زیادتر از مالیاتی است که مردم آمریکا به ایالات میپردازند، دست دولت فدرال در برنامه های تامین اجتماعی ایالات بازتر است. به علاوه نظام تامین اجتماعی که ازدوران روزولت برقرارشده بخشی از درآمد افراد را به عنوان بیمه بازنشستگی از حقوق در آمدهای آنان کسر میکند تا پس از 65 سالگیشان به آنها بپردازد. این مسئله از یک طرف کل افراد جامعه را به دولت فدرال وابسته و از طرف دیگر وابستگی ایالات را به دولت مرکزی بیشترکرده است زیرا آنها به تنهایی توان کمک به فقرا و سالمندان را ندارند.

 مسئله تجارت بین ایالات نیز از عواملی است که به گسترش قدرت دولت فدرال کمک میکند. نیاز به یک قدرت مرکزی برای تنظیم روابط بین ایالات بین ایالات و نهادهای مختلف اجتماعی وسیاسی، ازگروههای همسود گرفته تا کنگره های ایالتی را واداشته تا ازنقش دولت فدرال در این مورد حمایت کنند. از موارد معدودی که دیوان عالی ایالات متحده ،دخالت دولت فدرال را در امور بین ایالتها ناروا شمرده میتوان از تلاش دولت فدرال در از میان برداشتن برده داری در سال 1860 و تعیین حداقل دستمزد در سال 1930 یاد کرد.

تغییرات نظام فدرال در ایالات متحده :

فدرالیسم در ایالات متحده نظامی پویاست که با تغییر شرایط زمانی و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ، نیازهای جدید جامعه و رقابت بین احزاب تغییر می یابد.نظام فدرال در ایالات متحده حداقل 4 دوره متفاوت را پشت سرگذاشته که مختصرا" به بیان آنها میپردازیم :

الف : فدرالیســـم دوگانه :

از نخستین دوره فدرالیسم در ایالات متحده تا اوایل قرن بیستم را میتوان دوره فدرالیسم دوگانه نامید. در این دوره فدرالیسم به معنای تقسیم کار بین دولت فدرال و ایالتها بوده به نحوی که این دو در کار یکدیگر دخالتی نمی کرده. تنها موردی که دولت فدرال به نحو وسیعی در امور داخلی ایالات دخالت کرده موضوع از میان بردن برده داری بوده .باید توجه داشت که قانون اساسی ایالات متحده برده داری را غیر قانونی اعلام نکرده بود و ایالتها خود نسبت به پذیرش یا ممنوعیت آن تصمیم میگرفتند.

ب : فدرالیســـم مشارکتی :

تغییرات عظیمی که در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایالات متحده در سالهای بین دو جنگ اتفاق افتاد باعث شد که دولت فدرال در امور داخلی ایالات بیشتر مداخله کند.بحران اقتصادی در اواخر دهه دوم قرن بیستم ایالات را وادار کرد که برای حل مشکلات اقتصادی خود دست به سوی دولت فدرال دراز کنند . ایالات به علت درماندن در حل مشکلات مربوط به فقرا ،بیکاران ، سالمندان ، و بیمارانی که نیاز به امکانات بهداشتی داشتند به ناچار به دولت فدرال روی آوردند.

طبیعتا" دولت فدرال با در دست داشتن امکانات مالی فراوان و اشراف به نیازهای ایالات به آنها در زمینه ایجاد شبکه های آب رسانی، تنظیم روایط بین کارگران و کارفرمایان ، تعیین حداقل دستمزد، پرداخت بیمه های بیکاری به بیکاران ، کمک به خانواده های تهیدست ، بازسازی شهرها و ایجاد بزرگراهها کمک کرد. این امر از یک طرف باعث گسترش همکاری بین ایالات و دولت فدرال و از رف دیگر باعث قدرتمند شدن دولت فدرال شد.

ج: فدرالیســـم خلاق :

جانسن  برای از میان بردن فقر در ایالات متحده و حفظ امنیت ملی ، فدرالیسم مداخله گری را پایه گذاری کرد که خود وی آنرا فدرالیسم خلاق می نامید. فدرالیسم خلاق جانسن دست دولت فدرال را در امور مختلف زندگی شهروندان ، از مبارزه با فقر گرفته ، تا از میان بردن تبعیض نژادی ، فراهم کردن آب آشامیدنی سالم و بازسازی شهرها را باز میگذاشت.

هدف فدرالیسم خلاق تغییر ساختارهای اجتماعی ایالات متحده از طریق وادار کردن ایالات به پذیرفتن برنامه های دولت فدرال در امور رفاهی، مبارزه با فقر و نوکردن نظام اداری بود.فدرالیسم خلاق باعث تمرکز تصمیم گیری در واشنگتن و نیز جلب حمایت دیوان عالی ایالات متحده از مصوبات کنگره و برنامه ریزیهای کاخ سفید شد.

د : فدرالیســـم جدید :

با روی کار آمدن نیکسن تغییراتی در سیستم کمکهای فدرال به ایالات پدید آمد. نیکسن از طرفی با نظام اداری بزرگی روبرو بود که مهار ناشدنی به نظر میرسید و او سعی در محدود کردن حیطه عمل آن داشت. از طرف دیگر وی به عنوان یک سیاستمدار محافظه کار، کمکهای دولتی به فقرا را تلف کردن بودجه کشور میدانست.

 به نظر او دولت فدرال بایستی نقش بزرگتری به ایالات در مبارزه با مسائل داخلی می داد و آنها را وادار به پذیرفتن مسئولیتهای خود میکرد. استراتژی سیاست گذاری داخلی نیکسن که فدرالیسم جدید نامیده میشد با شدت بیشتری در دوران ریگن دنبال شد.  هدف اصلی ریگن از درپیش گرفتن فدرالیسم جدید ، تجدید حیات فدرالیسم دوگانه و مشخص شدن مرز فعالیت دولت فدرال و ایالات ( با تاکید بر حقوق ایالات ) و کاستن کمکهای دولت فدرال به برنامه های رفاهی بود. اما به علت مخالفت شدید کنگره موفق نشد ولی اما آنرا به نحو محسوسی کاهش داد. با روی کار آمدن جمهوری خواهان در سال 1980 از یک طرف دست ایالات در امور داخلی خود بازترشده و از طرف دیگر کمکهای دولت فدرال به آنها کمتر شده است .

 

 

 

  1. E.  تاثیر افکار عمومی بر  سیاست گذاری :

آبراهام لینکلن از دموکراسی با عبارت ((حکومت مردم به وسیله مردم و برای مردم  )) یاد میکند

صاحب نظران معتقدند که تفاوت دموکراسی و دیکتاتوری در توجهی است که سیاستمداران به نظریات عامه مردم نشان میدهند و با رضایت آنها حکومت میکنند.آمریکاییها برخلاف بسیاری از مردم دنیا ، علاقه چندانی به سیاست و مسائل سیاسی ندارند . برای آنها برنامه های تلویزیون و مسابقات ورزشی بخصو بسکتبال ،فوتبال و بیس بال به مراتب بیش از سیاست اهمیت دارد .

 به همین جهت آنها از مسائل سیاسی روز و حتی ساختارهای حکومتی اطلاع چندانی ندارند. با توجه به این مسائل چگونه میتوان از افکار عمومی در ایالات متحده و تاثیر آن بر سیاست گذاری سخن گفت ؟نکاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارتند از:

1 . افکار عمومی پایدار نیست و باگذر زمان و تغییر شرایط عوض می شود.

2 . توجه به افکار عمومی در دوران انتخابات است که اهمیت بیشتری میابد

3 . تغییر موضع اعضای کنگره رئیس جمهور نسبت به موضوع افکار عمومی بیشتر درباره مسائلی مانند افزایش یا کاهش بودجه، تامین اجتماعی، مبارزه با جنایات و خشونت، تروریسم و غیره شکل می گیرد.عدم توجه دموکرات ها به حساسیت عمومی نسبت به کسری بودجه سبب شکست انها در انتخابات میان دورهای 1994 شد.

4 . با توجه به اهمیت افکار عمومی است که موسسات افکار سنجی در ایالات متحده به طور مرتب نظر مردم را نسبت به مسائل مختلف می سنجند و سعی می کنند انها را با مواضع سیاستمداران مقایسه کنند پژوهش های مکرر نشان میدهد که افکار عمومی تعیین کننده ی زندگی سیاسی یک دولت مرد به حساب می اید

5 . با توجه به انکه افکار عمومی توسط نخبگان جامعه شکل می گیرد خود سیاستمداران نیزدر شکل دادن به ان نقش مهمی ایفا می کنند.

 

  1. F.   گروههای همســود و نقش آنان در سیاسـت گذاری :

گروههای همسود که از آنان به عنوان گروه فشار نیز یاد میشود تاثیر بزرگی بر سیاست و حکومت آمریکا دارند. برخی گمان  میکنند که گروههای همسود همان احزاب سیاسی هستند اما این برداشت غلط می باشد؛ زیرا گروههای همسود اهداف مشخص و محدودی را دنبال میکنند و در نتیجه نمی توانند گروههای مختلف اجتماعی را برای پیروزی در انتخابات بسیج کنند.

 به گفته یک پژوهشگر آمریکایی ، افرادی که با هدف خاصی دور هم جمع میشوند و سعی کنند در جهت براورده شدن آن هدف بر سیاست گذاران تاثیر گذارند یک گروه همسود را تشکیل میدهند. مانند انجمن پژشکی آمریکا یا انجمن الکلیهای ناشناس . این گروهها ممکن است سیاسی ،اقتصادی، مذهبی ، نژادی و ..... باشند. در آمریکا هر فرد ممکن است در آن واحد عضو چند گروه همسود باشد. آنچه باعث میشود فرد به عضویت این گروهها در بیاید این است که احساس میکند منافع اوبا این کار بهتر حفظ میشود.

به طور کلی یک گروه همسودبرای نیل به موفقیت لازم است افکار عمومی را در جهت تامین منافع خود بسیبج کند و جامعه را متقاعد کند که منافع گروهی اش با منافع کل جامعه همخوانی دارد. گروههای همسود بر خلاف احزاب سیلسی هدفشان در دست گرفتن حکومت و برنامه ریزی برای کل جامعه نیست . بنابراین هیچ گروه همسودی را نمی توان دید که یکی از اعضای خود را کاندیدای انتخابات کند. با توجه به برنامه انتخاباتی هر کاندیدا ، گروههای همود از کاندیدای بخصوصی حمایت میکنند. این امر به همان صورت که در انتخابات شهرداری و انجمن شهر صادق است در انتخابات کنگره و ریاست جمهوری نیز صادق است. بنابراین می توان انتظار داشت که در ایالت کلرادو که به تمیز نگه داشتن محیط زیست بسیار توجه میشود ، کاندیداهایی که به این مسئله توجه داشته باشند از حمایت مالی گروههای طرفدار حفاظت از محیط زیست برخوردار میباشند. حمایت گروههای همسود از کاندیدادها در انتخابات برای این است که این کاندیداها از منافع آنها حمایت کننداز آنجا که هیچ کاندیدایی نمی تواند و نمیخواهد با منافع یک گروه تنها همسود باشد، پس از پیروزی ،ضمن ارتباط خود با آن گروه باید منافع گروههای دیگر را هم در نظر بگیرد. برای مثال جمهوریخواهان مخالف افزایش مالیات اند و در عوض برای جبران کسری بودجه پیشنهاد میکنند که بودجه تامین اجتماعی و امکانات رفاهی برای فقرا کاهش یابد.

G. احزاب سیاسـی در آمریکا : (امجد ،1386: 101 )

احزاب سیاسی پدیده جدیدی به شمار میروند و همزمان با جنبش مشروطه پدید آمده اند . از آنجا که بنیان گذاران ایالات متحده میخواستند حکومتی شبیه انگلستان تشکیل دهند، تشکیل فراکسیونهای پارلمانی (بجای حزب )  برای آنان اهمیت فراوانی داشت . به همین دلیل است که در قانون اساسی ایالات متحده اسمی از احزاب سیاسی آورده نشده است.

به علاوه بنیان گذاران آمریکا از تمرکز قدرت در دست گروهی خاص بیزار و بیمناک بودند. جرج واشنگتن در خطابه پایان دوران ریاست جمهوری اش اعلام کرد که گروه بندیها و احزاب سیاسی مانعی بر سررته ایجاد دموکراسی است. ایالات متحده نظامی دو حزبی دارد و احزاب سوم هرگز نتوانسته اند در این کشور پابگیرند. ریشه این امررا در درجه اول باید در ساختارهای فکری اولیه مردم ایالات متحده، که حول دو محور فدرالیست و ضد فدرالیست بسیج شده بودند یافت . دو حزب اصلی ایالات متحده یعنی حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه در حقیقت از تبار دو حزب فدرالیست و ضد فدرالیست هستند.

حزب فدرالیست به رهبری همیلتن خواستار ایجاد ثبات و تمرکز قدرت در دست دولت فدرال بود،در حالیکه ضد فدرالها خواستار آزادی بیشتری برای برای ایالت و شهروندان ایالات متحد بودند. در سال 1800 تامسن جفرسون بنیان  گذار حزب ضدفدرالیست به پیروزی رسید.

 علت پیروزی جمهوری خواهان توانایی آنها در گسترش سریع نهادهای حزبی در تمامی ایالات وبه عضویت درآوردن اقشار سطح پایین جامعه بود.درحالی که فدرالیستها به علت خوی نخبه گرایی بر افراد متنفذ و قدرتمند تاکید میکردند. توجه به این نکته مفید است که آمریکاییها بسیار محافظه کارند ودوست دارند به جای تمایل به چپ وراست درمیانه باقی بمانند. این مسئله ظهور اصحاب قدرتمند سوسیالیست ، کمونیست ، وفاشیست را در آمریکا گرفته است . اختلاف دوحزب فدرالیست وجمهوری خواه نه حول محور ائدیولوژیک ونه مسائل اقتصادی بود. حزب فدرالیت تمایل بیشتری به افزایش قدرت دولت فدرال داشت در حالیکه حزب جمهوریخواه طرفدار اعطای آزادی بیشتر به ایالات بود.امروزه نیز دو حزب فوق هر دو طرفدار نظام سرمایه داری اند منتها تاکید جمهوریخواهان روی کمک کردن مالیات ( به خصوص برای ثروتمندان ) و کم کردن بودجه امور رفاهی برای فقراست و دموکراتها برعکس خواهان افزایش مالیات برای توسعه امکانات رفاهی برای فقراست.

  1. H.   تفکیک قوادر ایالات متحده آمریکا : قوا در سطح فدرال درایالات متحده آمریکا یکی از ارکان و مشخصه‌های مهم ساختار سیاسی آمریکا است. نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا جمهوری فدرال است و در این کشور سیستم تفکیک قوا به شکل کاملاْ بارزی به مرحله اجرا در آمده است.

 بنیانگذاران و نویسندگان اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا و قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بدلیل نگرانی از ظهور نظام سلطنتی اروپایی که در آن پادشاه قدرت مطلق را در دست داشت ، نظام سیاسی جدید خود را به گونه‌ای طراحی کردند که درآن فرد یا نهادی نتواند قدرت مطلق بدست آورد.    

قوه مقننه و یا کنگره ایالات متحده آمریکا از دو مجلس تشکیل شده است (مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا) که مسئولیت قانونگذاری را به طور کامل بر عهده دارد . در انتخاب نمایندگان آن ، هیچ نهادی غیر از رای مستقیم مردم نقش ندارد و نمی‌توان آن را منحل کرد .

رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا نیز به عنوان رئیس قوه مجریه با رای مستقیم مردم و از طریق آرای مجمع انتخاباتی انتخاب می‌شود و در برگزیدن مشاورانش به عنوان وزرا اختیارات کاملی دارد.

در حقیقت رئیس جمهور نیازی به کسب رای اعتماد از کنگره ندارد و کنگره نیز متقابلاْ نمی‌تواند با رای عدم اعتماد ، هیات دولت و یا وزرا را برکنار کند. قوه قضائیه که در دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا تبلور یافته است، کاملاْ مستقل عمل می‌کند ونه قوه مجریه و نه قوه مقننه نمی‌توانند بر روند تصمیم‌گیری های آن تأثیر بگذارند. به عبارت دیگر، رئیس جمهور و یا کنگره نمی‌توانند مصوبات قانونی دیوان عالی فدرال را باطل اعلام نمایند و یا از اجرا آنان سر باز زنند .

 

 

 

 

 

  1. I.      قـوه مجـــریه : (امجد ،1386 :164-195 )

تصمیمات رییس جمهور آمریکا نه تنها بر زندگی ساکنان آن کشور بلکه بر زندگی میلیونها انسان در سرتاسر جهان ،تاثیر میگذارد. بنیان گذاران ایالات متحده با آمیختن قدرت رییس حکومت و رهبر ملت ، می خواستند نوعی حکومت ایجاد کنند که در آن رییس قوه مجریه من همکاری با قوه مقننه بتواند در لحظات حساس تصمیمات جدی را یک تنه بگیرد.

چرا که روسای جمهوری بایستی از لحاظ نظری نیاز به حمایت مردم نداشته باشندو تصمیمات خود را بدون توجه به افکار عمومی اعمال کنند. اما در عمل مجبور شدند که تصمیمات خود را با در نظر گرفتن افکار عمومی بگیرند و به نهادهایی که افکار عمومی را میسازند توجه ویژه ای داشته باشند.

 

 

  • ·         شرایط انتخاب شدن :

اصل یکم قانون اساسی ایالات متحده اختیارات قوه مجریه را در دست رییس جمهور میگذارد و تاکید میکند که وی برای مدت 4 سال به این مقام برگزیده میشود. در قانون اساسی محدودیتی برای انتخاب مجدد رییس جمهور وجود ندارد اما بر  اساس متمم 22 قانون اساسی که در سال 1951 به تصویب رسید ریاست جمهوری به 2 دوره رسید .

در اصل دوم مشخصات نامزد ریاست جمهوری ذکر شده که :فردی که خود را برای مقام ریاست جمهوری نامزد میکند باید متولد آمریکا بوده ،حداقل 35 سال سن و حداقل از 14 سال پیش از انتخابات در ایالات متحده ساکن باشد.

 تا سال 1804 کسی که حائز اکثریت آرا بود به ریاست جمهوری و نفر دوم به معاونت برگزیده میشد. اما از این تاریخ به بعد رای دهندگان اجازه یافتند رییس جمهور و معاونش را به طور جداگانه انتخاب کنند. که رییس جمهور و معاون باید از 2 ایالت متفاوت باشند .

 

 

 

منابع قدرت رییس جمهور :

  • قانون گذار اصلی :

با اینکه قانون اساسی ایالات متحده  طرح لوایح قانونی را جزو وظایف رییس جمهور قرار نداده بود، در حال حاضر رییس جمهور ایالات متحده که پیشنهاد دهنده اصلی قوانین است بیشترین سهم را در تنظیم لوایح به عهده دارد. روسای جمهور ایالات متحده به تدریج قدرت خود را مقابل کنگره تقویت کرده اند و اکنون کنگره رییس جمهور را پیشنهاد دهنده اصلی قوانین میشناسد

.عمده ترین کاری که رییس جمهور در زمینه قانون گذاری انجام میدهد اشاره به برنامه هایی است که در پیام سالانه به کنگره میدهد. البته کنگره ملزم نیست آنچه را که رییس جمهور در پیام سالانه  به آن اشاره میکند در دستور کار خود قرار دهد اما در اکثر مواقع این کار را انجام می دهد. رییس جمهور علاوه بر پیام سالانه ، گزارش سالانه اقتصادی و طرح بودجه را برای کنگره میفرستد و در صورت موافقت با آن ، آنرا تصویب میکند.

عاملی که رییس جمهور را در مقابله با کنگره تقویت میکند ، میزان آرای اوست یعنی اگر رییس جمهور با 60 % آرا یا بیشتر انتخاب شده باشد( اکثریت قاطع آرا) موقعیتش در برابر کنگره تثبیت شده است  و میزان موفقیتش بیشتر است نسبت به رییس جمهوری که با آرا کمتری پذیرفته شده است .

  • ·         رییس ملت :

رییس جمهور ایالات متحده ، صرف نظر از اینکه به کدام حزب تعلق دارد همانند پادشاهان انگلستان و ژاپن ، یا روسای جمهور آلمان و سوییس مظهر یکپارچگی کشور و نماینده کل ملت است . رییس جمهور نخستین توپ آغاز فصل بیسبال را پرتاب میکند و به قهرمانان ملی مدال میدهد. در زمان فاجعه های ملی مثل انفجار برجهای دوقلو و .... باعث تسلای خاطر و اطمینن مردم به نظم حکومتیشان میشود. با توجه به اینکه  حس وطن پرستی در بین آمریکاییه تا سرحد افراط است ، می توان به اهمیت رییس جمهور به عنوان رییس ملت پی برد

 

 

  • ·         فرمانده کل قوا :

اصل دوم قانون اساسی تاکید میکند که رییس جمهور فرمانده نیروی زمینی ، دریایی و نیروهای شبه نظامی است . پس از اختراع هواپیما ، حتی بدون افزودن متممی دیگر برقانون اساسی همگان پذیرفتند که رییس جمهور در عین حال فرمانده نیروی هوایی و در حقیقت فرمانده کل نیروهای مسلح است . این اختیارات قدرت فوق العاده ای به رییس جمهور میدهد .

 البته اصل 2 قانون اساسی اختیارات جنگی را بین رییس جمهور و کنگره تقسیم میکند. کنگره مسئول اعلان جنگ و تامین منابع مالی برای تشکیل نیروهای مسلح و جنگ است ، ولی رییس جمهور فرماندهی مستقیم نیروهای مسلح را به عهده دارد.

  • ·         رییس دیپلماسی کشور :

قانون اساسی ایالات متحده رییس جمهوررا رییس دیپلماسی کشور میشناسد؛ اما برخی از مسئولیتهای وی را با کنگره تقسیم میکند. رییس جمهور ایالات متحده مسئولیت تعیین استراتژی دیپلماسی آن کشور را به عهده دارد.

وی دیپلماتها و روسای دولتهای خارجی را به حضور میپذیرد، وظیفه به رسمیت شناختن کشورهای دیگر را به عهده دارد ، وزیر امور خارجه و مقامهای حساس وزارت امور خارجه را تعیین میکند ، همچنین میتواند تحت عنوان موافقتنامه هایی اجرایی به عقد قرار داد با کشورهای خرجی بپردازد.

 از جمله مواردی که رییس جمهور در زمینه روابط خارجی به موافقت کنگره نیاز دارد تعیین سفرای آمریکا در خارج و امضا موافقتنامه با دیگر کشورهاست. البته مقام سفارت یک مقام سیاسی است و کسانی که به رییس جمهور خدمات زیادی کرده اند بیش از دیگران امکان به دست آوردن این مقام را می یابند. رییس جمهور برای تایید پیمانهایی که با کشورهای دیگر امضا کرده است نیاز به   آرای موافق سناتور ها دارد.

روسای جمهور دموکرات معمولا" تمرکزشان روی مسائل داخلی است و کمتر به نقش خود در مسائل رهبردیپلماسی توجه دارند. برعکس جمهوریخواهان معتقدند که نظام سیاسی آمریکا به نحوی سازمان داده شده که سائل داخلی خود به خود حل و فصل شود.و کار رییس جمهور  تمرکز برروی سیاست خارجی است. رییس جمهور همچنین می تواند موافقت نامه هایی با رهبران دیگر کشورها امضا کند که نیازی به موافقت کنگره ندارد و به آن موافقتنامه اجرایی میگویند .

  • رییس حزب حاکم :

رییس جمهور رییس حزبی است که در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسیده است. رییس جمهور پس از پیروزی در انتخابات رسما" ریاست حزب را به عهده میگیرد و برنامه های آینده آنرا طراحی میکند. رییس جمهور  به عنوان رییس حزب ، رییس کمیته ملی حزب را تعیین میکند و در دوران انتخابات میان دوره ای شهرداریها و فرمانداریها به نفع کاندیداهای حزبی مورد علاقه خود فعالیت  میکند.به علاوه رییس جمهور  مقامهای دولتی را بین افراد حزب خود تقسیم میکند.

  • رییس قوه مجریه :

مهم ترین کار رییس جمهور ، ریاست قوه مجریه است . بر اساس نص قانون اساسی رییس جمهورایالات متحده رییس قوه مجریه است و با توصیه و موافقت سنا مقامهای اجرایی فدرال را تعیین می کند. وی مسئول اجرای دقیق قوانین است .

 رییس جمهور ایالات متحده نه به رای اعتماد کنگره نیاز دارد ، نه لازم است کابینه خود را به کنگره معرفی کند. رییس جمهور سرپرست یک کابینه 14 نفری ، 60 نهاد مختلف فدرال و مسئول تعیین بیش از 5000 مقام اجرایی است. با اینهمه ، دست رییس جمهور در اداره امور کاملا" باز نیست. بر مبنای این اصل، اگر چه قدرت رئیس جمهور از رای مردم مشروعیت می‌یابد و وی به کنگره جوابگو نیست، لیکن برای انتخاب وزرای خود نیاز به کسب آراء مثبت دو سوم سناتورها دارد. بعلاوه بودجه کشور باید به تصویب مجلس نمایندگان برسد و به همین دلیل رئیس جمهور همواره باید دیدگاه و مواضع نمایندگان ملت را مد نظر قرار دهد.حق استیضاح رئیس جمهور (روند استیضاح در ایالات متحده آمریکا) نیز یکی دیگر از موارد ی است که کنگره می‌تواند نظارت خود را بر رئیس جمهور اعمال کند.

 در صورت تخلف آشکار رئیس جمهور از قوانین، طرح استیضاح در مجلس نمایندگان مطرح می‌شود و اگر با رأی اکثریت نمایندگان به تصویب برسد، سنا با تشکیل دادگاهی رئیس جمهور را محاکمه خواهد کرد . پس از شنیدن دفاعیات رئیس جمهور، سنا تورها تشکیل جلسه می‌دهند و نظر خود رادر خصوص اتهامات وارده به رئیس جمهور اعلام می‌کنند. اگر وی نتواند رای اکثریت سناتورها را جلب کند، محکوم شده و از سمت خود عزل می‌شود.

در مقابل نظارت کنگره بر رئیس جمهور، رئیس قوه مجریه نیز از حق وتوی مصوبات قوه مقننه (وتوی مصوبات کنگره در ایالات متحده آمریکا) برخوردار است و می‌تواند هر یک از مصوبات مجلس نمایندگان و سنا را رد نماید. این امر سبب می‌شود نمایندگان کنگره نتوانند بر خلاف مصالح عمومی جامعه تصمیم گیری نمایند و از این طریق از ظهور “ دیکتاتوری اکثریت “جلوگیری بعمل می‌آید.امادرعین حال حق وتوی رئیس جمهور نامحدود نیست و کنگره می‌تواند با کسب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس نمایندگان و سنا و توی رئیس جمهور را باطل نمایند. بدین ترتیب راه برای کار شکنی رئیس جمهور بسته خواهد شد.

 هر چند که کنگره بدلیل ساختار دوحزبی خود و حضور اقلیت پرقدرت قادر نیست همواره برای ابطال وتوهای رئیس جمهور، آراء دو سوم مجموع نمایندگان را کسب نماید و همین امر مانع عمده‌ای برسرابطال وتوها ایجاد می‌کند که خود نوعی توازن را میان قوه مجریه و قوه مقننه بوجود می‌آورد.در راس سوم مثلث قوا درایالات متحده آمریکا، قوه قضائیه ویا دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا قرار دارد که از یک سو اعضاء آن توسط قوه مجریه وقوه مقننه انتخاب می‌شوند واز سوی دیگر نظارت خود را بر دو قوه اعمال می‌کند. انتخاب اعضاء ۹ نفره دیوان عالی فدرال با معرفی رئیس جمهور و با تصویب دو سوم سناتورها صورت می‌گیرد که به صورت مادام العمر به فعالیت می‌پردازند. این امر سبب می‌شود که اعضاء دیوان عالی بدون نگرانی از برکناری توسط رئیس جمهور و یا کنگره به وظایف قانونی خود بپردازند. بر اساس قانون اساسی، اعضاء دیوان عالی فدارل تنها از طریق اعلام جرم علیه آنان و محکومیت از سمت خود بر کنارمی شوند

.روابط دیوان عالی فدرال و رئیس جمهور به این گونه تعریف شده است که از یکسو رئیس جمهور، اعضاء آن را برا ی تائید به کنگره معرفی می‌کند و از سوی دیگر دیوان عالی فدرال می‌تواند علیه رئیس جمهور اعلام جرم نماید. در چنین صورتی مراحل قانونی استیضاح رئیس جمهور در کنگره به جریان می افتد. دیوان عالی فدرال و کنگره نیز دارای روابط متقابل هستند، به این شکل که کنگره افراد معرفی شده توسط رئیس جمهور برای عضویت در دیوان عالی فدرال را تائید می‌کند ودر مقابل این نهاد می‌تواند مصوبات کنگره را بدلیل مغایرت با قانون اساسی ابطال نماید.

 رای دیوان عالی فدرال به عنوان ضامن اجرای صحیح قانون اساسی برای کنگره و رئیس جمهور الزام آور است و کنگره نمی‌تواند آن‌گونه که در مقابل وتوهای رئیس جمهور عمل می‌کند، تصمیمات قانونی دیوان عالی را نقص کند.(برگرفته ازویکی پدیا ، سایت دانشنامه آزاد )  به گفته تامسن دای (( رییس جمهور کنترل قوه مجریه را در دست ندارد ، و صرفا" در مرکز تصمیم گیریهاست . کار او عبارت است از ترغیب ، چانه زدن ، مذاکره و دادن امتیاز به طرفهای درگیر برای پیش بردن کارها )). رئیس جمهوربرای انجام  کارهای مهم دستورهای اجرایی صادر میکند. دستورهای اجرایی آن دسته از فرامین رئیس جمهوراست که ممکن است متکی به قوانین تصویب شده کنگره باشد، یا بر مبنای اختیاراتی باشد که قانون اساسی به رئیس جمهور داده است انچه دست رئیس جمهور را در این زمینه باز می گذارد ان است که او با وجود داشتن مشاوران فراوان به تنهایی عمل می کند و بر خلاف کنگره که نیاز به بحث های زیادی درباره لوایح و طرح ها دارد می تواند دستوراتش را به طور صریح ، قاطعانه و به سرعت صادر کند. دیگر اینکه قانون اساسی رئیس جمهور را مسئول اجرای دقیق قوانین می داند.

 

  • هیات وزیران و وزارتخانه ها :

در حقیقت در ایالات متحده چیزی به اسم هیات وزیران وجود ندارد.

 وزرای کابینه رییس جمهور در حقیقت روسای ادارات قدرتمندی هستند  که هرکدام هماهنگی بخشهای مختلف آنرا به عهده دارند. وزرای آمریکایی قدرت و نفوذ وزرای دیگر کشورها را ندارند. در حقیقت وزرا دستیاران رئیس جمهور در نظام اداری – دولتی هستند و عنوان آنها دستیار است نه وزیر. جلسات هیات وزیران هم به ندرت تشکیل میشود و رئیس جمهور معمولا خود درخواست تشکیل چنین جلساتی را میدهد.

وزارتخانه های ایالات متحده در حال حاضر به شرح ذیل است :

      وزارت امور خارجه                                  

      وزارت خزانه داری

      وزارت دفاع

      وزارت دادگستری

      وزارت کشور

      وزارت  کشاورزی

      وزارت بازرگانی

      وزارت امنیت داخلی

      وزارت کار

      وزارت بهداشت و خدمات انسانی

      وزارت مسکن و توسعه شهری

      وزارت ترابری

      وزارت نیرو

      وزارت آموزش و پرورش

  • ·         انتخــاب وزرا

هر وزیر دارای یک  معاون و چند مشاور است . وزرا مسئولیتهای متعددی دارند و وظیفه آنها هماهنگ کردن سازمانهای مختلف مربوط به وزرارتخانه های مربوطه است.  هر وزارتخانه سرپرست حدود 100 سازمان فدرال است .

رئیس جمهور خود وزرا و معاونان ، دستیاران و مشاورانآن  را انتخاب میکند . اما برای رسمی شدن انتصاب آنها لازم است مجلس سنا موافقت کند . با اینکه رئیس جمهور خود در انتخاب افراد بسیار دقیق ست گاهی اوقات سنا موافقت نمی کند. یه علاوه رئیس جمهور باید ببیند که هر یک از وزیرران در حوزه کاری خود چقدر مورد توجه ، احترام و صاحب نفوذ هستند.

رئیس جمهور هروقت لازم بداند برای رایزنی به وزرا مراجعه می کند . رئیس جمهور به ندرت با کابینه مشورت میکند. علت وجودی این نهاد ( کابینه ) آن است که به طور سنتی وجود داشته و رئیس جمهور به هر صورتی که بخواهد از آن استفاده میکند.

علت اینکه هیات وزیران در ایالات متحده اهمیت، اعتبار ، و نفوذ و کارایی مشابه را در کشورهای اروپای غربی ندارد سه چیز است

الف : بنیان گذاران ایالات متحده با توجه به اینکه کابینه انگلستان مجری عوامل پادشاه بود ، نمیخواستند نهادی قوی ایجاد گردد؛ مبادا باعث تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور شوند

ب : وزارتخانه های ایالات متحده بسیار تخصصی اند و هریک از وزرا در کار خود به جزئی ترین مسائل اشراف دارند، اما به آنچه در وزارتخانه های دیگر میگذرد علاقه و اعتنایی ندارند.

ج : این احتمال وجود دارد که در جلسات هیات وزیران رو در روی هم قرار گیرند و مشارکت آنها ممکن است باعث بحثهای طولانی و متضاد شود

رئیس جمهوردر کنارکابینه رسمی ، کابینه دیگری دارد که به کابینه خانگی مشهور است. این نهاد غیر رسمی از کارایی بیشتری برخوردار است و رئیس جمهور به طور مداوم با آن مشورت میکند.

 

 

  • ·         ادارات اجــرایی  رئیــس جمهــور

1 -  دفتر کاخ سفید :

 

دفتر و محل زندگی رئیس جمهوراست و طبیعتا" نقش محوری در طراحی و اجرای سیاستهای رئیس جمهوردارد. {ستاد کاخ سفیددفتر شخصی رئیس جمهورایالات متحده به شمار می‌آید. مشاوران شخصی، گارد حفاظتی، مسئولین برنامه ریزی سفرها، سخنگوی رئیس جمهور و مشاورین روابط عمومی ازجمله کارکنان ستاد کاخ سفید هستند که تعداد آنان طی سالیان گذشته روبه افزایش گذاشته‌است. در زمان توماس جفرسون، کارکنان دفتر رئیس جمهور که بعدها به ستاد کاخ سفید مشهور گشت تنها ۲ منشی اداری بود. یکصدسال بعد تعداد آنان تنها تا ۱۳ نفر افزایش یافت و بودجه ستاد کاخ سفید ا ز۸۰۰ هزار دلار در سال تجاوز نمی‌کرد.اما اکنون بیش از ۶۰۰ نفر در ستاد کاخ سفید مشغول فعالیت هستند.} {برگرفته از ویکی پدیا، سایت دانشنامه آزاد}

2 – شورای امنیت ملی :

متشکل از رئیس جمهور،معاونش ، وزرای دفاع ، امور خارجه ،و خزانه داری است . علاوه بر اینها رییس سازمان سیا ، رییس ستاد مشترک و تعدادی از مشاوران شورای امنیت ملی نیز به جلسات دعوت میشوند تا با ارائه نظرات خود زمینه تصمیم گیری را در مورد مسایل مطرح شده فراهم کنند. شورای امنیت ملی یک نهاد امنیت ملی می باشد که برای سازمان دادن به مسائل مربوط به امنیت ملی  برنامه ریزی و اقدامات لازم را انجام می ده.

وظیفه اصلی شورای امنیت ملی ارائه اطلاعات و مشاوره به رئیس جمهور درمسائل نظامی و سیاست خارجی است و به همین دلیل این شورا از نقش موثری درترسیم سیاست های بین المللی و نظامی ایالات متحده آمریکا برخوردار است. همچنین این شورا موظف است راهکاره‌هایی برای حل بحران های امنیتی و نظامی بیابد و به مدیریت بحران در عرصه بین المللی بپردازد.

 

 

3 – دفتر مدیریت بودجه:

وظیفه تهیه بودجه را دارد . اهمیت نقش این نهاد در قوه مجریه از اینجا مشخص می شود که رییس جمهور مسئول ارائه لایحه بودجه به کنگره است . این دفتر با توجه به اولویتهای رییس جمهور و هماهنگی لازم با ارگانهای اجرایی فدرال طرح ابتدایی بودجه را به ریس قوه مجریه تقدیم می کند.

{دفتر مدیریت و بودجه مهم‌ترین و قوی ترین نهاد ستاد ریاست جمهوری به شمار می‌آید و برعملکرد مالی دولت نظارت دارد. این دفتر همچنین وظیفه دارد لایحه بودجه دولت را پس از دریافت نظرات وزارتخانه‌ها و دیگر سازمان‌ها تهیه کند تا از طریق رئیس جمهور برای تصویب در اختیار کنگره قرار گیرد. تا سال ۱۹۲۱ هر وزارتخانه و یا سازمانی بطور مستقل پیشنهاد بودجه مورد نیاز خود را به کنگره ارسال می‌کرد و به همین دلیل در بسیاری از مواقع امکان هماهنگی میان بخش های مختلف دولت وجود نداشت. اما درسال ۱۹۲۱ اداره بودجه تاسیس و مامور تدوین بودجه‌های سالانه شد . این سازمان درسال ۱۹۷۰ به دفتر مدیریت و بودجه تغییر نام }( برگرفته از ویکی پدیا، سایت دانشنامه آزاد )

4 – شورای مشاوران اقتصادی:

این شورا مرکب از سه نفر از اقتصاددانان است و وظیفه آن کمک به رییس جمهور در زمینه مسائل اقتصادی است. این شورا مخارج موسسات مختلف فدرال را بررسی میکند و چنانچه در جایی مخارج غیر ضروری ببیند ان را به ریس جمهور گزارش میکند.

مهم ترین کار شورا پیشنهاد طرحهای کارشناسانه برای تضمین توسعه اقتصادی است. این شورا نهایتا" گزارش اقتصادی سالانه ریس جمهوربه کنگره را تهیه میکنند. اعضا این شورا را رییس جمهور انتخاب میکند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کنگره یا نهاد قانونگذاری (امجد 1386 : 199-225 )

کنگره ایالات متحده از دو مجلس نمایندگان و سنا تشکیل شده است . دو مجلسی بودن کنگره به چند دلیل است :

اول اینکه در جریان شکل گرفتن نهادهای حکومتی در آمریکا ، مستعمره نشینان سعی کردند که از تجربه موفق انگلستان برای توسعه مردم سالاری نسخه برداری کنند.که منجر به تشکیل مجلس زیرین ( معادل مجلس عوام ) و مجلس زبرین (معادل مجلس لردان ) گردید.

دوم اینکه در جریان تدوین قانون اساسی ،نویسندگان قانون اساسی برای از میان بردن اختلاف نظر بین ایالات پیشنهاد کردند که قدرت سیاسی به نحوی بین ایالات تقسیم شود که ایالات کوچک و بزرگ هر دو احساس کنند که منافعشان حفظ میشود.

سوم اینکه به دلیل اندیشه و کنترل موازنه است ، که بر اساس ان نهادهای مختلف حکومت یکدیگر را کنترل میکنند. در نتیجه جلوی تمرکز قدرت در دست یک مجلس گرفته میشود. 

وظایف کنگره ایالات متحده آمریکا

قانونگذاری

تصویب بودجه دولت

اعلان جنگ

تصویب پیمان‌های خارجی

تائید مقامات دولتی

تائید قضات دیوان عالی فدرال ایالات متحده آمریکا

استیضاح رئیس جمهور و ابطال وتوی رئیس جمهور

اختیارات کنگره :

قانون اساسی امریکا زمانی نوشته شد که اعتمادی به قوه مجریه وجود نداشت، در نتیجه به کنگره اختیارات فراوانی از جمله : ضرب سکه و چاپ اسکناس ، گرفتن وام ، وضع مالیات تنظیم مقررات در زمینه تجارت بین الملل و... داده شد.

مجلس نمایندگان به تنهایی پیشنهاد حق وضع مالیات و اعلام جرم علیه رییس جمهور را دارد . از طرف دیگر در صورت اعلام جرم علیه رییس جمهور سنا به مثابه یک دادگاه عمل میکند. تایید انتصابات مهم مانند سفرا ، قضات فدرال ، یا سرپرستی نهادهای امنیتی  از اختیارات سناست. علاوه ب اینها کنگره دارای اختیارات ضمنی است که بر اساس آن میتواند قوانین لازم برای اداره ایالات متحده را به تصویب برساند.  قانون اساسی ایالات متحده آمریکا با تشریح و توصیف عملکرد و قدرت نهاد قانونگذاری آغاز می‌شود و از همین رو می‌توان به اهمیت ونقش این نهاد در بین تدوین کنندگان قانون اساسی آمریکا پی برد.

بنیانگذاران آمریکا با انتشار اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا از امپراتوری بریتانیا، کشوری را بنیان گذاشتند که درآن حق رای مردم و تعیین نمایندگانی برای اداره کشور مهم‌ترین خواست عمومی به شمار می‌آمد. سالیان طولانی سلطه حاکمان انگلیسی تحت لوای سرنیزه کت قرمزها، گرایش به آزادی و دموکراسی را درمیان مهاجرین سفید پوست و عمدتاً انگلیسی تبار تقویت کرده بود. پدران استقلال آمریکا برای حفاظت وحراست از این خواست عمومی، کنگره نمایندگان را شکل دادند تا به آرمان «حکومت مردم بر مردم و برای مردم » جامه عمل     بخش اول فصل اول قانون اساسی تصریح می‌کند:

تمام قدرت قانونگذاری در کنگره ایالات متحده تمرکز خواهد یافت که از سنا و مجلس نمایندگان تشکیل خواهد شد.
بدین ترتیب مهم‌ترین وظیفه که درعین حال وظیفه انحصاری نیز به شمار می‌آید، برای کنگره ترسیم شد که همانا وظیفه قانونگذاری است. در ادامه این فصل به تفصیل جزئیات بیشتری از دیگر وظایف کنگره، ساختار و عملکرد آن توصیف شده‌است.

قانونگذاری در ایالات متحده آمریکا انحصاراً در اختیار کنگره ایالات متحده آمریکا است و رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا حق دخالت در فرایند قانونگذاری را ندارد. نظارت نیز از طریق تائید مسولان بلند پایه دولت و روند استیضاح در ایالات متحده آمریکا تحقق می‌یابد. در ایالات متحده آمریکا هیچ نهادی حق انحلال کنگره را ندارد در حالی که دراغلب نظام‌های حکومتی در اروپا، نخست وزیر ویا رئیس جمهور از اختیار انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زود هنگام برخوردار است.

انتخابات کنگره ایالات متحده آمریکا (گاهی بصورت انتخابات میان‌دوره‌ای در ایالات متحده آمریکا) هر دو سال یکبار )برگزار می‌شود.

تعیین نظام قانونگذاری دو مجلسی در ایالات متحده آمریکا ریشه در دوران پیش از استقلال دارد. در دوران حاکمیت لندن بر مستعمرات سیزده گانه، امپراتوری بریتانیا دارای دو مجلس اعیان وعوام بود و همین الگو نیز توسط دولت‌های ایالتی در سرزمین‌های جدید به مرحله اجرا گذاشته شد. تاپیش از آغاز جنگ استقلال، از ۱۳ مستعمره انگلیسی ۱۱ ایالت با دو مجلس اداره می‌شد. این مستعمره‌ها پس ازکسب استقلال همین سیستم قانونگذاری را در پیش گرفتند و نظام دو مجلسی را در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا بوجود آوردند. البته ضرورت‌های محلی در سرزمین آمریکا، تشکیل دو مجلس را در این کشور نوپا تقویت کرد.

هنگامی که نمایندگان ایالت‌ها در کنگره قاره‌ای در شهر فیلادلفیا در سال ۱۷۷۶ جمع شدند، در خصوص تعیین نمایندگان هر ایالت درنهاد قانونگذاری اختلاف نظر شدید بروز کرد و ایالت‌ها تا سرحد جدایی از یکدیگر پیش رفتند. ایالت‌های پرجمعیت و عمدتاَ شمالی خواستار تشکیل یک مجلس برمبنای تعداد جمعیت هر ایالت بودند در حالی که ایالت‌های کم جمعیت بدلیل نگرانی از اعمال سلطه ایالت‌های پر جمعیت در نهاد قانونگذاری، از نظریه برابری تعداد نمایندگان ایالت‌ها بدون احتساب جمعیت آنان طرفداری می‌کردند. در ابتدا چنین به نظر می‌رسید که راه حلی برای خروج از بن بست مذاکرات وجود ندارد چرا که علیرغم وحدت نظر میان ایالت‌ها برای مبارزه با دشمن خارجی، ایالت‌ها با یکدیگر رقابت‌های شدید و دیرینه نیز داشتند. پس از مذاکرات فشرده سرانجام نماینده ایالت مریلند راه حل بینابینی را پیشنهاد کرد. در این پیشنهاد، نهاد قانونگذاری ازدو مجلس تشکیل می‌یافت که درآن نمایندگان مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا بر حسب جمعیت هر ایالت انتخاب می‌شدند واز هر ایالت ۲ نفر نیز به طور مساوی به مجلس سنای ایالات متحده آمریکا راه می‌یافتند.

تصویب قوانین نیز توسط هر دو مجلس صورت می‌گرفت و ایالت‌های کوچک‌تر و کم جمعیت تر می‌توانستند به اندازه ایالت‌های بزرگ‌تر بر روند تصمیم گیری تأثیر بگذارند.

نخستین کنگره ایالات متحده آمریکا بر اساس قانون اساسی، درتاریخ ۴ مارس ۱۷۸۹ در ساختمان فدرال هال نیویورک افتتاح شد. تا آن تاریخ تنها ۱۰ ایالت از ۱۳ ایالت قانون اساسی را در مجلس قانونگذاری خود تصویب کرده بودند. از این رو اعضاء نخستین کنگره شامل ۵۹ نماینده مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و ۲۰ سناتوربود. با افزایش تدریجی تعداد ایالت‌ها طی ۲۲۰ سال گذشته شمار نمایندگان کنگره نیز رو به افزایش گذاشت تا اینکه هم اکنون تعداد نمایندگان مجلس نمایندگان به ۴۳۵ نفر و تعداد نمایندگان مجلس سنای ایالات متحده آمریکا به ۱۰۰ نفر رسیده‌است.

 

 

 

 

 

 

 

نظام انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا(برگرفته از ویکی پدیا )

نظام انتخاباتی در ایالات متحده آمریکا روندی است که نزدیک به یک سال به طول می‌انجامد                                                      یکی از اصول اساسی و مهم نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا نظام نمایندگی است و می‌توان گفت دراین کشور تقرییاْ بیش از هر کشور دیگری انتخابات برگزار می‌شود. این انتخابات در سطوح دولت فدرال، دولت‌های ایالتی و محلی برپا می‌شود. به عبارت دیگر تقریباْ بسیاری از مشاغل از ریاست جمهوری تا مدیران مدارس ویا فرودگاهها توسط مردم برای دورهای مشخصی انتخاب می‌شوند.

بر اساس آمارهای موجود در سراسر ایالات متحده آمریکا، بیش از ۵۰۰ هزار شغل از طریق انتخابات توزیع می‌شود که ۵۳۷ سمت در سطح فدرال، ۸۰۰۰ سمت در سطح دولت‌های ایالتی، و ۴۹۴ هزار سمت نیز در سطح دولت‌های محلی است.

در سطح دولت فدرال، رئیس جمهور از طریق یک سیستم دو مرحله‌ای انتخابات از یک سو توسط مردم و از سوی دیگر توسط هیات‌های انتخابی موسوم به الکترال کالج برای ۴ سال برگزیده می‌شود.

نمایندگان کنگره نیز مستقلاْ توسط آراء مردم انتخاب می‌شوند. ملاک انتخاب نمایندگان مجلس نمایندگان جمعیت بخش‌های انتخاباتی است و به ازاء هر ۵۷۰ هزار نفر یک نماینده به مجلس نمایندگان راه پیدا می‌کند که تعداد ۴۳۵ نفر را شامل می‌شود. در حالیکه هر ایالت بدون احتساب بزرگی و کوچکی ، ۲ نماینده در سنا دارد. بدین ترتیب تعداد سناتورها صرفاْ ۱۰۰ نفر است که برای یک دوره ۶ ساله انتخاب می‌شوند.

تنها قوه‌ای که اعضاء آن از طریق غیر مستقیم برگزیده می‌شود، قوه قضائیه و یا قضات دیوان عالی فدرال است. ۹ قاضی بلند پایه دیوان عالی فدرال و همچنین قضات دیگر محاکم قضایی با معرفی رئیس جمهورو تصویب سنا انتخاب می‌شوند. مدت فعالیت قضات دیوان عالی فدرال مادام العمراست .

در سطح ایالت‌ها نیز، تقریباْ همین روند تکرار می‌شود. فرمانداران به عنوان روسای قوای مجریه همانند رئیس جمهور برای ۴ سال برگزیده می‌شوند و هم‌زمان نیز نمایندگان مجالس قانونگذاری ایالتی انتخاب می‌گردند.

 

 

توضیحی مختصر در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

مردم هر ایالت در نظام انتخاباتی آمریکا به صورت جداگانه و مستقل از ایالت‌های دیگر همزمان در روز انتخابات نمایندگان کنگره سنا (هر ایالت دو سناتور دارد) و افرادی موسوم به الکترال کالج(کالج انتخاباتی) را انتخاب می‌کنند. تعداد الکترال کالج هر ایالت برابر با تعداد نمایندگان آن ایالت در کنگرهٔ فدرال به اضافهٔ ۲ (که همان تعداد نماینده سنای هر ایالت در سنای فدرال است) می‌باشد. باید گفت تعداد الکترال کالج‌ها ۵۳۸ عدد در کل کشور هستند که برای کسب ریاست جمهوری باید ۲۷۰ الکترال کالج کسب شود.

چگونگی رای الکترال کالج‌ها به نامزد یکی از دو حزب دمکرات یا جمهوری خواه

طبق یک سنت دیرینه در هر ایالت به صورت جداگانه بر اساس این که کدام نامزد آرای بیشتری به دست آورده (صرف نظر از میزان اختلاف در تعداد آرای مردمی مربوط به هر ایالت) همهٔ الکترال کالج‌های هر ایالت به نفع نامزدی که آرای مردمیش در آن ایالت بیشتر است رای می‌دهند.

از امتیازات این سیستم ازدیاد نقش ایالت‌های کوچکتر است، هرچند ممکن است آرای عمومی در کل آمریکا به نفع کاندیدای دیگر باشد. به عنوان مثال جرج بوش در انتخابات سال ۲۰۰۰ در ایالت فلوریدا کمتر از ۱۰۰۰ رای مردمی بیشتر ازال گور رای به خود اختصاص داد. در نتیجه همهٔ الکترال کالج مربوط به ایالت فلوریدا به نفع بوش رای دادند وبوش پس از دو بار شمارش دستی آرا و با رای دادگاه به ریاست جمهوری رسید. به این علت مساله به دادگاه کشیده شد که ال گور به دیوان عالی برای سومین شمارش آرا مردمی فلوریدا به دیوان عالی شکایت کرد که این خواسته با مخالفت دیوان عالی مواجه شد. دادگاه حکم داد که شمارش آرا در ۲ نوبت قبلی قانونی و معتبر است ونیازی به شمارش آرا برای سومین بار نیست. در نتیجه الکترال کالجهای فلوریدا به بوش رای دادند وبوش رئیس جمهور شد. در آن سال ایالت فلوریدا برای انتخاب رئیس جمهور تعیین کننده بود. در ضمن برادر بوش در آن موقع فر ماندار فلوریدا بود.

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه و جمع بندی :

ایالات متحده کشوری است با نظام فدرال ، که دارای خصوصیات و ویژگیهایی است که سعی شد در این مختصر ارائه گردد.

مسلما " این نظام و این شیوه حکومت مطابق دگر نظامها دارای نقاط قوت و ضعفی است . به هر حال علاوه بر شیوه وساختار نحوه اجرا و عملکرد نیز در اداره امور بسیار مهم است و صرف اینکه کشوری متمرکز یا فدرال باشد نمی تواند اسباب خوشبختی ساکنان را فراهم آورد.   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                 

 

ایالات آمریکا

 

 

 

 

 

منابع و ماخذ :

  1. حمیدی نیا، حسین ، ایالات متحده آمریکا (کتاب سبز) دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، تهران ، وزارت امور خارجه ،مرکز چاپ و انتشارات ،1381
  2. حافظ نیا ، محمد رضا افقهای جدید در جغرافیای سیاسی ، انتشارات سمت ، تهران ، 1383
  3. امجد ،محمد سیاست و حکومت در ایالات متحده ، انتشارات سمت ، تهران ،چاپ چهارم ،1386
  4. بدیعی ، مرجان ، سازماندهی سیاسی فضا ، جزوه درسی ، 1388
  5. وب ، مارکوس ایالات متحده آمریکا ، ترجمه فاطمه شاداب ، انتشارات ققنوس ، تهران ،1383
  6. بای ، یار محمد ، ژئو استراتژی ایالات متحده آمریکا ، نشر عابد ، تهران ،1383
  7. سایت اینترنتی ویکی پدیا، سایت دانشنامه آزاد  به آدرس www.wikipidia.com 
  8. مویر ،ریچارد  در آمدی نو بر جغرافیای سیاسی ، ترجمه دره میرحیدر ، تهران ، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 1379

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط محمد جواد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 59
بازدید کل : 5721
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید