همواره با بر هم خوردن توازن قدرتهای بینالمللی، یک زلزله بزرگ شروع میشود. فروپاشی شوروی زلزله بزرگی را به دنبال خود داشت. چندین حادثه بزرگ در اثر آن در اروپا و خاورمیانه و خلیج فارس شکل گرفت. حمله عراق به کویت و حوادث بالکان در اروپا و پس از آن حمله امریکا به افغانستان و عراق، ناشی از همان زلزله فروپاشی شوروی بود. چند سالی است که گسلهای بینالمللی دوباره فعال شده و زلزله جدیدی شروع شده است. هرچند برخی آن را به ناتوانی و یا بیعرضگی آقای اوباما نسبت میدهند، مسأله فراتر از ضعف مدیریت آقای اوباماست.
آمریکا در شکستهای سریالی خود در عراق، افغانستان، لبنان وسوریه، نوعی ضعف بیسابقه از خود نشان داد. عدم حمله آمریکا به سوریه (با وجود آنکه تا لحظه شلیک هم پیش رفته بود)، حاکی از همین وضعیت رو به ضعف است. مشغول شدن غرب و امریکا در حادثه اکراین و شروع جنگ سرد جدید بین روسیه و آمریکا، موجب بهم خوردن بیشتر موازنه قدرت آمریکا در خاورمیانه شده، در نتیجه یک خلأ قدرت در اروپا و خاورمیانه پیش آمده است. این خلأ قدرت در حال تبدیل شدن به یک زلزله سیاسی بزرگ در منطقه است. بیداری اسلامی و شکست آن در مصر و حمله به سوریه و پدیده تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق و حمله اسرائیل به غزه شروع این زلزله سیاسی است. این چنین وضعیتی فرصت مناسبی را برای فرصتطلبی اسرائیل و برخی کشورهای منطقه پدید آورده است که آنها در مقابل پر کردن خلأ قدرت غرب در منطقه خاورمیانه و یا به تعبیری رفوکردن شلوار ارباب، سوءاستفادههای خود را هم داشته باشند و این خود خبر از آن میدهد که در سالهای آینده حوادث دیگری در منطقه ما رخ خواهد داد.
منبع : سایت تابناک - دکتر محسن رضایی