شنايي با نحوه شكلگيري، اقدامات، روشها و تاريخچه سازمانهاي اطلاعاتي ميتواند در برنامهريزيهاي ضداطلاعاتي براي مقابله با اقدامات و نفوذ آنها در ارگانهاي كشور مورد استفاده قرار گيرد. از اين رو شناخت سازمانهاي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي رژيم صهيونيستي موجب اشراف اطلاعاتي مناسب در داخل كشور شده و از اين طريق مي توان به شيوه هاي مقابله با آن پرداخت.
اَمان، سازمان اطلاعات نظامي اسرائيل (Aman)
سازمان اطلاعات نظامي رژيم غاصب صهيونيستي اَمان نام دارد كه مخفف عبارت عبريAgaf ha Modi'in ميباشد. اين سازمان در سال 1948 و پس از ادغام سه سازمان تروريستي يهوديان صهيونيست در مجمع فعاليتهاي مؤسسات اطلاعات مركزي در دو بخش آمان يا اطلاعات نظامي و رامان يا ضداطلاعات نيروهاي مسلح اسراييل تشكيل گرديد. نخستين رييس اين سازمان، سرهنگ ايسر بئيري بود كه بهدليل تخلفات فراوان و علني وي نظير پروندهسازي براي صهيونيستهاي جناح مقابل و يا ترورهاي باندي و... بهسرعت موجب رسواييهاي فراواني براي آمان شد و در نتيجه از اين كار بركنار و محاكمه گرديد و حييم هرتزوگ جاي او را گرفت ولي گرايشهاي متفاوت سياسي عناصر سازمانهاي تروريستي سهگانه هاگانا، ارغون و ليخن (اشترن) كه مهرههاي اصلي جامعه اطلاعاتي اسراييل بودند با اين محاكمه علاج نشد و اختلافات ميان كاركنان بخش اطلاعات اين رژيم تداوم يافت. با ابتكار ريوون شيلو[1] در تأسيس موساد و كميته سران سازمانهاي اطلاعاتي اسراييل وعدت[2] جامعه اطلاعاتي اسراييل و از جمله آنها آمان انسجام و هماهنگي نسبي يافتند. اما رقابت آمان و يربت همچنان براي اعمال نفوذ در كشور پابرجا ماند.
يوفان نيئمان بهعنوان يكي از رؤساي آمان با خريد تجهيزات پيشرفته جاسوسي، افزايش كارآيي كمي و كيفي سازمان و تجهيز آمان به سيستم رايانه، اين تشكيلات را بهطور كلي متحول ساخت بهطوري كه به عقيده برخي صاحبنظران تأثير رياست كوتاه مدت وي براي آمان، تاكنون باقي مانده است.
اين سازمان براي نخست وزير و كابينه برآوردهاي اطلاعات ملي، گزارشات روزانه اطلاعاتي، برآورد احتمال خطر وقوع جنگ، مطالعات هدفمند بر روي كشورهاي عربي، و شنودهاي مخابراتي را تهيه ميكند. امان همچنين اقدام به اجراي عملياتهاي جاسوسي در نوار مرزي مينمايد. اَمان سازماني مستقل است كه همطراز با نيروهاي زميني، دريايي، و هوايي محسوب ميشود و تخمين زده ميشود كه كاركنان آن حدود 7000 نفر باشند. در حال حاضر هدايت آن به عهده سرلشكر آهارون زِوي ميباشد.
بعد از چند دور مذاکرات فشرده و نفسگیر، ایران و کشورهای 1+5 توانستند به توافقنامه موقت درخصوص برنامه هستهای ایران دست پیدا کنند. هرچند طرفین مذاکره درخصوص توافق حاصل شده ابراز خرسندی نمودند اما حصول این توافق چند مخالفت جدی را درپی داشت. مهمترین این مخالفتها از سوی نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل ابراز شد.
وی دستیابی به این توافق را «اشتباه تاریخی» خوانده و آن را یک پیروزی برای ایران در برابر غرب قلمداد نمود. این دیدگاه، سرآغاز تشدید اختلافاتی شده است که به گفته ناظران، یکی از مهمترین بحرانها در روابط آمریکا- اسرائیل بهشمار میرود. البته باید این اختلاف و بحران شکل گرفته را به روابط دولت اوباما و اسرائیل محدود نمود. چرا که اسرائیل دارای قدرت و نفوذ زیادی در درون هیأت حاکمه آمریکایی است.
اسرائیل و تکرار تاریخ
مخالفت نخست وزیر اسرائیل با سیاستهای آمریکا در منطقه برای اولینبار نیست که رخ میدهد. اما شدت و دامنه این مخالفت آنقدر گسترده است که تنها حادثه و سناریو مشابه آن را رویداد سال 1981 میدانند که به رویداد «ریگان یا بگین» معروف شد.
دراینسال آمریکا با عربستان سعودی قرارداد فروش سیستمهای راداری هشدار و کنترل سریع آواکس منعقد کرده بود. مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل با این قرارداد بهشدت مخالف بود و آن را تهدیدی علیه امنیت ملی خود قلمداد میکرد.
دوئل ریگان و بگین تداوم داشت تا اینکه ریگان به پیروزی رسید و این تجهیزات را به عربستان فروخت. اینک براساس این رویداد، ناظران از تکرار تاریخ سخن گفته و از دوئل «اوباما- بیبی» سخن میگویند. نکته جالب این دو ماجرا آن است که عربستان در سناریو اولی، تهدید امنیت ملی اسرائیل قلمداد شده اما در سناریو دوم، ریاض متحد دوفاکتو اسرائیل علیه ایران قلمداد میشود.