نگاهی به وضعیت مصر و تحولات آن
جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
درمورد جغرافیای سیاسی ،ژئوپلیتیک،ژئو صهیونیسم ,Geopolitics
مصر از دیدگاه بازیگران منطقه‎ای 

مصر در دوره گذار کنونی، پس از سقوط حسنی مبارک برای عبور از مناسبات دیکتاتوری و فساد سیاسی و حکومتی به‎سوی مردم‎سالاری و مشارکت نهاد‎های قانونی برآمده از رأی و اراده مردم در حاکمیت، کاری سخت را در پیش دارد. در این میان علاوه‎بر چالش‎‎های داخلی پیش روی نظام مردم‎سالاری در مصر، تنظیم مناسبات با بازیگران منطقه‎ای و نگاه این کشور‎ها به مصر پس از مبارک خود جای بررسی فراوان دارد. 

1– آمریکا و سیاست روزمرگی 

آمریکا اگرچه در‎باره لزوم تغییر در نظام‎‎های مستبد خاورمیانه و به خصوص مصر از سال‎‎ها پیش توسط مؤسسات تحقیقاتی خود هشدار داده بود، اما به اعتراف مقام‎‎های رسمی این کشور، آن‎ها به‎دلیل سرعت حوادث در بیداری اسلامی غافلگیر شدند و به‎سوی روزمرگی در سیاست‎‎های خود در زمینه کنترل بحران‎‎ها روی آوردند. 

آمریکا با تکیه بر تجربیات بیش از نیم قرن خود در تعامل استکباری با منطقه، مصر را کشوری کلیدی برای اجرای نقشه‎‎های بلند‎مدت خود می‎بیند. اولین اولویت مصر برای آمریکا حفاظت از امنیت اسراییل است. از نگاه آمریکا در مصر باید حکومتی قدرت را به دست بگیرد که برای اسراییل مزاحمتی ایجاد نکند و به قرارداد کمپ دیوید پایبند بماند. 

همچنین مصر از نگاه غرب خاکریز استراتژیک جهان عرب و جهان اسلام است چراکه نگاه مردم منطقه به مصر و تحولات آن دوخته شده و مصر هنوز می‎تواند الگویی برای منطقه باشد. 

آمریکا با توجه به بحران در سیاست خارجی و اختلاف دیدگاه‎های داخلی، یک سیاست واحد در قبال تحولات مصر نداشته و مسائل را عمدتا به‎صورت روزمره مدیریت کرده است. البته آمریکا از برخی ابزار‎های ساختاری در مصر برخوردار است که به تأمین اهداف و منافع آن كشور کمک می‎کند كه در اين راستا روابط تنگاتنگ فردی رهبران ارتش مصر با پنتاگون و نوع تعاملات آن‎ها بسیار مهم است. 

واقعیت دیگر آن است که مصر کشوری مثل ایران یا سوریه نیست که بتواند مستقل از غرب به حیات خود ادامه دهد. بنابراین رهبران حاکم از هر گروهی تا حدی ناگزیرند با آمریکا تعامل داشته باشند. اما با وجود این تحولات، آمریکا دیگر نمی‎تواند سیاست خارجی سابق خود را در منطقه ادامه دهد و عمدتا به‎جای دستیابی به اهداف، باید به کنترل تحولات بپردازد.

2- اسراییل؛ نگران و ناکام 

اسراییل در حال حاضر در گروه بازیگران بازنده در مصر، رتبه اول را دارد. اسراییل حاصل سال‎ها جنگ‎افروزی و خونریزی در منطقه را برای ایجاد امنیت در جبهه غربی خود در خطر می‎بیند و اعتمادی به اسلام‎گرایان که اقبال عمومی مردم مصر را در اختیار دارند، ندارد. 


جناح نومحافظه‎کار اسراییل به رهبری نتانیاهو نسبت به دیدگاه‎های دمکراسی‎گرایانه آمریکا در منطقه انتقادات شدیدی دارند و معتقدند كه از دمکراسی در منطقه تنها گروه‎هایی مانند حماس، اخوان‎المسلمین و جمهوری اسلامی ایران برای پر کردن خلأ قدرت استفاده می‎کنند. جناح نتانیاهو معتقد است كه در این شرایط، کشوری با اسراییل صلح نمی‎کند. 


3– عربستان در پی بازتولید نظام مبارک 


عربستان سعودی به عنوان رهبر اردوگاه محافظه‎کاران مرتجع عربی که دچار بحران مزمن مشروعیت در داخل حاکمیت خود است، تحولات بیداری اسلامی در منطقه را در جهت تضعیف اقتدار خود می‎بیند و حتی نشانه‎‎های گسترش و انتقال این تحولات را در پشت دروازه‎‎های قصر‎های سلطنتی احساس می‎کند. مصر در زمان مبارک از مهم‎ترین متحدان عربستان در منطقه و جهان عرب به‎شمار می‎رفت. مصر پس از آن متحد عربستان شد که این کشور پس از مرگ جمال عبدالناصر به‎تدریج از دیدگاه‎های افراطی و ناسیونالیستی دور شد و از متحدان شرقی و کمونیست خود فاصله گرفت. 


مصر پس از صلح کمپ دیوید رسما وارد اردوگاه آمریکا و غرب در خاورمیانه شد. این‎رویکرد جدید مصر پس از ترور سادات و روی کار آمدن مبارک شدت گرفت و مبارک، مصر را تبدیل به متحدی کلیدی برای آمریکا کرد که نوعی همگرایی با کشور‎های محافظه‎کار منطقه و به‎خصوص عربستان سعودی بود. 


عربستان با در اختیار داشتن بالاترین ذخایر نفتی جهان و بیشترین میزان صادرات روزانه نفت، می‎توانست یکی از ستون‎‎های اصلی حفظ و توسعه نفوذ غرب در منطقه باشد و از متحدان آمریکا در خاورمیانه مثل مصرِ مبارک در مواقع حساس حمایت مالی کند و از این طریق به استمرار حاکمیت خاندان سلطنتی آل سعود کمک کند. 


در این وضعیت نظام مبارک همسو با منافع آل سعود است و ریاض در صدد است از راه‎هاي گوناگون به خصوص حمایت‎‎های مالی در دولت و نظام جدید مصر رسوخ کند. مصر از نگاه عربستان همچنان همان نظام مبارک است که باید به آن کمک کرد تا بتواند خودش را بازتولید کند. 


از طرف دیگر عربستان با اخوان‎المسلمین که صحنه سیاسی مصر ار پس از سقوط مبارک در دست دارند، اختلافات ایدئولوژیک و استراتژیک دارد. رویکرد‎های عربستان در مورد مسائل حکومتی و مناسبات منطقه‎ای براساس عناصر چهارگانه تشکیل‎دهنده حاکمیت در عربستان یعنی وهابیت، اتحاد قبایل قدرتمند، همگرایی با آمریکا و دلار‎های نفتی است؛ در حالی‎که اخوان‎المسلمین در صدد تغییر مناسبات موجود در مصر زمان مبارک و حکومت بر اساس شریعت اسلامی هستند و نظر مساعدی هم درباره دخالت‎‎های آمریکا در کشورشان ندارند. به این ترتیب عربستان اگرچه می‎تواند روی زمینه‎‎های همکاری و رابطه متقابل با اخوان کار کند اما از اين پس نمی‎تواند به مصر همانند زمان مبارک به دیده یک متحد استراتژیک بنگرد. 


در موضوع مقاومت و اسراییل هم عربستان با هر دولتی که در مصر بخواهد در خط مقاومت حرکت کند یا صلح با اسراییل را در معرض خطر قرار دهد، مخالف است و هدف عربستان، ضربه زدن به محور مقاومت و حفظ محور سازش در منطقه است. 


4– ایران؛ ظرفیت‎‎های فراوان همگرایی 


مبارک یکی از محوری‎ترین بازیگران اردوگاه مخالف و معاند سیاست‎‎های جمهوری اسلامی ایران و کشور‎ها و گروه‎های محور مقاومت در منطقه بود و در این راه از حداکثر ظرفیت‎‎های داخلی و منطقه‎ای مصر در مقاطع گوناگون استفاده کرد. از طرف دیگر طی سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی ايران، اخوان‎المسلمین جز در برخی موارد حاشیه ای، همیشه با ایران و سیاست‎‎های منطقه‎ای آن نوعی همگرایی داشته‎اند. بنابراین مصر پس از مبارک و حاکمیت اسلام‎گرایان در مصر، به‎صورت بالقوه می‎باید به تقویت جایگاه ایران در منطقه و بهبود روابط ایران و مصر منجر شود؛ دوكشوري که به‎دلیل مشترکات تاریخی و فرهنگی فراوان، دو کشور مهم و تأثیر‎گذار منطقه محسوب مي‎شوند. اما اخوان هنوز در حال بازیابی خود در صحنه سیاسی مصر هستند و هنوز موانع بسیاری بر سر راه آنان قرار دارد که میراث بازمانده از سال‎ها دیکتاتوری و فساد سیاسی، فقر عمومی و ضعف ساختار‎‎های سیاسی و اقتصادی از آن جمله است و در نتیجه نیاز به زمان است تا راهکار‎های سیاست خارجی دولت جدید مصر، ظرفیت‎‎های موجود را عملیاتی سازد. 




اخوان‎المسلمین در مصر جدید 


اخوان یکی از گسترده‎ترین و در عین‎حال مشهورترین گروه‎های سیاسی - مذهبی در جهان اسلام است. شهرت اخوان مربوط به یک کشور یا یک حزب نیست بلکه اخوان‎المسلمین یک ایدئولوژی است که تقريبا کشور عربی وجود ندارد که شاخه‎ای از اخوان در آن فعالیت نداشته باشد؛ اگرچه گروه‎های زیر مجموعه اخوان که تحت هدایت مرشد عام فعالیت دارند، در برخي مواضع و تصمیم‎گیری‎ها بر اساس مقتضیات کشور و گروه خود عمل می‎کنند که این هم از امتیازات این گروه به حساب می‎اید. 


اکنون اخوان مصر با ائتلاف سایر گروه‎های اسلام‎گرا پس از نزديك به هشت دهه مبارزه و تحمل تعقیب و زندان و فعالیت سیاسی، به‎تدریج قدرت را در مهم‎ترین کشور عربی خاورمیانه در دست می‎گیرد و این آزمونی مهم و سخت برای اخوان و اسلام‎گرایان است. 


حساسیت این آزمون آنجاست که در طول همه این سال‎ها، اخوان در نقش یک گروه اصلاح‎طلب و معارض و منتقد رژیم‎‎های دیکتاتور در مصر و سایر کشور‎های منطقه فعالیت می‎کرد و امروز اخوان خود در رأس یک حاکمیت قرار می‎گیرد و باید به همه مطالباتی که به نیابت از مردم مصر مطرح می‎کرد، پاسخگو باشد. در واقع امروز اخوان از نقش اپوزیسیون سابق به یک دولت در رأس قدرت تغییر مکان داده است. 


مصر با 82 میلیون نفر جمعیت، پر‎جمعیت‎ترین کشور عرب است؛ با اکثریتی زیر خط فقر و اقتصادی ورشکسته، فقدان منابع کافی انرژی و ذخایر معدنی، ضعف ساختار‎‎های اقتصادی و زیربنایی و نهاد‎های دولتی بر‎جای مانده از زمان مبارک که تا گلو در ناکارآمدی و فساد اداری فرو رفته‎اند. برخی از منابع درآمدی این کشور مانند گردشگری هم در آشوب‎‎های يك و نيم سال اخیر از دست رفته‎اند و آمریکا نیز کمک‎‎های سالانه خود را که به رژیم مبارک در قبال صلح با اسراییل می‎داد، محدود یا گاهی قطع کرده است. محمد مرسی به‎عنوان اولین رییس‎جمهوری منتخب مردم مصر که از طریق یک فرایند دمکراتیک به قدرت رسیده است، در اداره این کشور بحران‎زده با شرایط سختی روبه‎روست. همین شرایط دشوار گزینه‎‎های دولت جدید مصر در ایجاد روابط با همسایگان و بازیگران منطقه‎ای را به‎شدت تحت الشعاع قرار خواهد داد و گزینه‎‎های اسلام‎گرایان را با محدودیت مواجه خواهد کرد. 


سعودی‎ها که همچنان بر طبل حفظ مناسبات سابق می‎کوبند، و در صدد احیای سازوکار‎های نظام مبارک هستند، در یک سال گذشته با کمک دو میلیارد و یکصد میلیون دلاری به نظامیان در مصر، جایگاه خود را در رأس فهرست کمک‎دهندگان به دولت انتقالی تثبیت کرده‎اند و این نشان از عزم سعودی‎ها در حفظ نفوذ خود در مصر دارد. همچنین بیش از پانصد هزار کارگر مصری در عربستان و سایر کشور‎‎های حاشیه خلیج‎فارس مشغول کارند تا کمی از آلام اقتصاد نحیف مصر بکاهند و هزینه خانواده را تأمین کنند که این برای هیچ دولتی در شرایط کنونی مصر قابل چشم‎پوشی نیست. 


اگرچه اخوان ایدئولوژی وهابی و سیاست‎ورزی‎‎های محافظه‎کارانه و دخالت‎جویانه پادشاهی عربستان و شیخ‎نشین‎‎های خلیج‎فارس را نمی پسندند، اما واقعیت‎‎های موجود جامعه مصر برای آن‎ها گزینه‎‎های زیادی باقي نمي‎گذارند. 


از طرف دیگر مسأله اسراییل و صلح کمپ دیوید که یکی از نقاط حساسیت برانگیز صحنه سیاسی مصر است و چه بسا از مطالبات اصلی مردم مصر در انقلاب آوریل بوده است، و آن‎ها خشمگینانه اسراییل را دشمن اول خود می‎دانند که غرور تاریخی مصر و اعراب را لکه‎دار کرده است، می‎تواند دولت اسلام‎گرای مصر را در یک فرایند پارادوکسیکال قرار دهد. اگرچه اخوان در موضع‎گیری‎‎های رسمی خود همه پیمان‎‎های بین‎المللی مصر در گذشته را محترم می‎شمارند، اما موضوع اسراییل فقط بحث یک کشور و یک پیمان نیست بلکه موضوعی مربوط به کل جهان اسلام است که می‎تواند سایر عرصه‎‎های سیاسی و امنیتی و اجتماعی را در مصر تحت الشعاع خود قرار دهد. علاوه‎بر موضوعات گفته شده، اسلام‎گرایان در مصر باید در مواجهه با چالش‎‎های دیگر مثل بحران سوریه و روابط با ایران، دخالت‎‎های آشکار و پنهان آمریکا در مصر و چگونگی ساماندهی رفتار خود با سایر گروه‎های اخوانی در منطقه، برنامه‎‎های مبتکرانه و بر اساس واقعیات موجود داشته باشند. غلبه بر این چالش‎ها نیازمند تعامل، ابتکار عمل، نقد‎پذیری و انعطاف در تاکتیک‎ها است تا به حاکمیتی تبدیل نشوند که خود روزگاری با آن در تعارض بودند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط محمد جواد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 5684
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

این صفحه را به اشتراک بگذارید