یک پایگاه خبری آمریکایی معتقد است در حالی که تنشها بر سر ایران افزایش مییابد، جمهوری آذربایجان همانند کازابلانکا در جنگ جهانی دوم به پایگاه جاسوسان تبدیل شده است.
پایگاه خبری "اماسانبیسی" در گزارشی به قلم "آلاستر جیمیسون" به تحلیل مواضع و سیاستهای جمهوری آذربایجان در منطقه پرداخته و میافزاید: جمهوری آذربایجان که دیکتاتوری سکولار با مرزهایی طولانی با ایران است، یکی از کشورهایی است که میتواند به عنوان مرکز جاسوسی قابل اعتماد برای آمریکا و اسرائیل عمل کند. در حالی که تنشها میان اسرائیل و ایران افزایش مییابد، این کشور نفتخیز که پس از فروپاشی شوروی سابق ایجاد شد به مرکز جاسوسی بینالمللی تبدیل شده است. جمهوری آذربایجان که روسیه را به خاورمیانه متصل میکند، به عنوان پایگاهی مهم برای غرب در جنگ دیپلماسیش با تهران محسوب میشود. "آریل کوهن"، کارشناس ارشد اندیشکده مطالعات بینالملل "کاترین و شلبی کالوم دیویس" در واشنگتن به اماسانبیسی گفت: "باکو همانند کازابلانکا در جنگ جهانی دوم به مرکز نظارت بر ایران تبدیل شده است .
موساد در جمهوری آذربایجان حضوری فعال دارد
حوادث اخیر از برخی مانورهای بینالمللی در باکو پرده برداشته است. سرویسهای امنیتی آذری در ماه ژانویه دو نفر که به کشتن معلمان یک مدرسه یهودی متهم بودند، دستگیر شدند. بیشتر کارشناسان بر این مسئله توافق دارند بسیاری از ماموران موساد که برای اسرائیل کار میکنند در جمهوری آذربایجان حضور دارند. دکتر "ارستون اورجل"، مدیر مرکز تحقیقاتی غرب-
با توجه به موقعیت جمهوری آذربایجان که به لحاظ جغرافیایی برای فعالیتهای جاسوسی بر علیه ایران بسیار مساعد بوده بهترین گزینه برای استقرار منافقین می باشد.چندی پیش وزیر حقوق بشر عراق در گفتگو با روزنامه دولتی "الصباح" بغداد گفت: تاکنون صد تن از اعضای سازمان تروریستی منافقین مستقر در کمپ جدید بغداد به خارج از عراق منتقل شدهاند.
"محمد شیاع السودانی" وزیر حقوق بشر عراق اعلام کرد: تاکنون 1600 تن از منافقین از اردوگاه اشرف به کمپ ترانزیت در نزدیکی فرودگاه بغداد منتقل شدهاند.
بر پایه این خبر،مخالفت قاطع دولت عراق با ادامه حضور منافقین در این کشور، آمریکا را وادار به تلاش برای حل بحران این گروه همپیمان خود کرده است.
آنچه روشن است حضور منافقین به صورت جاسوسی و کمک به اهداف ضد ایرانی در نقاط مختلف دنیا وجود داشته و دارد. افراد این سازمان در پایگاههای آمریکا در کشورهای مختلف از جمله اردن،جمهوری آذربایجان،افغانستان... به صورت پراکنده حضور داشتهاند، اما به صورت رسمی کشوری برای حضورشان اعلام آمادگی نکرده است.
((خبرگزاری آران ))
اين تئوري، در ميان علماء اجتماعى و فلاسفهٔ تاريخ موقعيت با اهميتى دارد. نخستين کسى که عقيده دارد عوامل اقتصادى عامل اصلى تغيير اجتماعى است 'کارل مارکس' است. بهعبارت ديگر او عامل مسلط در تغييرات اجتماعى را عوامل اقتصادى مىداند. |
مارکس اگرچه نخست پيرو اصول فلسفى هگل دانشمند بزرگ آلمانى که عقيده داشت 'افکار و عقايد' ، گرداننده چرخهاى حيات هستند، بود. با اين همه، بعداً اطمينان حاصل کرد که مراحل زندگى بهويژه جنبههاى اقتصادي، عوامل اساسى بهشمار مىروند. بههمين جهت وى بانى نظريهاى گرديد که مىتوان آن را نظريهٔ مبنى بر 'عوامل اقتصادي' نام نهاد و مقبوليت بيشتر آن در دنياى علوم اجتماعى بهخاطر بحثهاى فراوانى است که ميان مخالفين و موافقين آن بهوجود آمده است. |
تئورى مارکسيسم، بر اين پيش فرض، بنيادى استوار است که تغييرات اقتصادى جامعه، محرکين اوليهٔ تغييرات اجتماعى هستند |
قفقاز به لحاظ تاریخی، فرهنگی و طبیعی در گذشته تحت نفوذ تمدن ایرانی بوده و به واسطه تسلط حاکمیت کمونیسم بر این منطقه، تحمیل قراردادهای مرزی و گسترش سیاست های خاص به دنبال ایجاد شکاف و فاصله بین ایران و اقوام ساکن در منطقه قفقاز همواره در صدد جلوگیری از گسترش نفوذ ژئوپلیتیک ایران بوده است. اما، بر اساس قواعد ژئوپلیتیکی، این ارتباط و وابستگی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز در باطن هرگز گسسته نشد. با فروپاشی حاکمیت کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی(سابق)، علایق ژئوپلیتیکی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز احیا شد و اکنون، به نظر می رسد به رغم فشارهای قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در ایجاد شکاف میان ایران و قفقاز روابط ایران با کشورها و ملت های این منطقه در حال تحکیم و تقویت است و با ظهور رویکردهای جدید ژئوپلیتیکی در جهان، به خصوص ژئواکونومی و ژئوکالچر اهمیت این رابطه بیش از پیش مهم تر جلوه می کند. در این رابطه، ایران می تواند به واسطه قفقاز، ژئوپلیتیک خود را به شمال غربی گسترش دهد و بر اساس منافع ملی خود، بهره برداری های اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. چراکه، منطقه قفقاز از لحاظ ویژگی های ساختار قومی- نژادی و مذهبی اشتراکات متعددی با ایران دارد و شرایط و موقعیت طبیعی منطقه قفقاز نیز برقراری این ارتباط تنگاتنگ را ضروری و لازم می نماید. با توجه به مطالب فوق، این سئوال مطرح است که علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز کدام اند و چشم انداز آن را چگونه می توان ترسیم کرد؟ بر این اساس، فرض بر این است که با برجسته شدن هویت ها و پیامدهای آن در زمینه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز رو به تقویت خواهد بود و در این رابطه با موانع منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه خواهد شد.هدف از ارایه مقاله حاضر، تشریح و تبیین رابطه تحولات جدید منطقه قفقاز و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
این مقاله به بررسی آثار نزدیکی روابط ایران و ترکیه بر استراتژی های سیاسی – امنیتی رژیم اسراییل در منطقه خاورمیانه می پردازد. بحث اصلی نویسنده این است که ایران و ترکیه دو بازیگر منطقه ای با نقش ها و درجه تأثیرگذاری متفاوت اما مکمل یکدیگر در منطقه خاورمیانه اند که بر پایه های قدرت و نفوذ آنها در خاورمیانه بعد از حوادث 11 سپتامبر افزوده شده است. نزدیکی این دو بازیگر یک بلوک قدرتمند سیاسی – امنیتی و اقتصادی در منطقه ایجاد می کند که استراتژی های سیاسی – امنیتی اسراییل در منطقه را به چالش می کشد. منطقه خاورمیانه در حال حاضر شاهد نوعی خلاء ایدئولوژیک و استراتژیک به دلیل عدم توانایی آمریکا در کنترل بحران های منطقه ای است. در این شرایط، یک ائتلاف منطقه ای میان ایران و ترکیه به سرعت در حال جایگزین شدن با این خلاء ایدئولوژیک واستراتژیک است. نویسنده نتیجه می گیرد که نزدیکی و تقویت روابط ایران و ترکیه جایگاه سیاسی – امنیتی و ایدئولوژیک رژیم اسراییل را در منطقه خاورمیانه به چالش می کشاند و لذا این رژیم تمامی تلاش خود را برای ایجاد شکاف دراین ائتلاف به کار خواهد گرفت.
بحث من متمركز بر چگونگي نزدیک شدن مسائل ژئوپلیتیک و روابط بین الملل در منطقه خاورميانه در پرتو تحولات جهان عرب است. اساساً تغییرات ژئوپلیتیک ناشی از انقلاب های عربی در منطقه خاورميانه در شرايطي در حال رخ دادن است كه مسائل ارزشي- ایدئولوژیک با مسائل جغرافياي سياسي و توازن قدرت و نقش هاي منطقه اي به هم وصل می شوند. بايد توجه داشت كه انقلاب هاي عربي در يك منطقه پویا يعني خاورميانه رخ می دهند كه هر تحولی در آن کل منطقه و حتي جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. مثلا بحرانی که در افغانستان رخ می دهد کل امنيت منطقه آسیای جنوبی را از لحاظ مسائل طایفه ای- قومی، ايدئولوژيك- ارزشي و سیاسی-امنيتي و رقابت میان هند و پاکستان تحت تأثیر قرار می دهد. یا در عراق، زمانی که بحرانی اتفاق می افتد فراتر از مسائل توازن قدرت و ژئوپلیتیک قومی عراق مسائل ايدئولوژيك را هم در سطح منطقه تحت تأثیر قرار می دهد. اساساً ما نیاز داریم که تعریف خود را از "ژئوپلیتیک" فراتر از نگاه های سنتی که به اهمیت مرزها و مسائل ژئوپلیتیک و قومی مرتبط می شود به مسائل ایدئولوژیک و سیاسی نیز وصل کنیم که پویایی خاصی به آن می دهد. به خصوص در منطقه اي که قدرت های بزرگ هم در آن نقش و منافع دارند و اين مسئله هر روز جدی تر و عمیق تر می شود. قدرت های بزرگ شاید وانمود كنند كه از منطقه خارج مي شوند، اما منافع عمیق آن ها در منطقه همچنان پايدار باقي مي ماند، هر چند شكل حضور و تاثير گذاري آنها متفاوت شود. با اين مقدمه به نظرم انقلاب های عربی از سه جهت بر ژئوپلیتیک قدرت و سیاست در منطقه خاورميانه تأثیر گذاشته اند: ايجاد "تضاد ایدئولوژیک"، تقويت "دیدگاه های منطقه ای در برابر ديدگاه هاي بین المللی" و تضاد "نقش بازیگران
((سخنراني دكتر كيهان برزگر استاد دانشگاه و رئيس پژوهشكده مطالعات استراتژيك خاورميانه در همايش انجمن ژئوپلیتیک ایران در خانه اندیشمندان علوم انسانی- مورخ 3 اسفند 1390 ))
اهمیت جغرافیایی دیوار ندبه ....
دیوار نُدبه
مقدسترین مکان مذهبی یهودیان است که بر روی تپه «موریا» در شهر اورشلیم در کشور اسراییل قرار دارد. بر باور یهودیان دیوار ندبه از آخرین باقیماندههای هیکل سلیمان و دومین پرستشگاه اورشلیم و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسراییل و سراسر جهان میباشد.مسلمانان آن را دیوار براق میخوانند و معتقدند پیامبر اسلام مرکب خود را در شب معراج به آن بست . دیوار مقدس ندبه قسمتی از دیوار غربی مسجد القصی است. این مکان برای یهودیان ، مسیحیان و مسلمانان بسیار مقدس است و پیروان ادیان ابراهیمی در این مکان به عبادت میپردازن. دیوار ندبه در تولیت بنیاد کوتل قرار دارد که به وزارت امور مذهبی اسراییل وابستهاست. گفتنی است درهای دیوار ندبه به صورت بیست و چهار ساعته و در تمام روزهای سال بر روی زائرین و توریستها باز است و پیروان تمام ادیان میتوانند در آنجا به عبادت و یا بازدید بپردازند.
Solving Maritime Disputes: The Bangladesh-Myanmar Way – Analysis
Written by: RSIS
The maritime boundary dispute between Bangladesh and Myanmar has been resolved peacefully by international arbitration. However this is not necessarily a precedent for other disputes in the region.
By Sam Bateman
ON 14 MARCH, the International Tribunal for the Law of the Sea (ITLOS) delivered its judgment in the Dispute Concerning Delimitation of the Maritime Boundary between Bangladesh and Myanmar in the Bay of Bengal. The Tribunal decided on an adjusted equidistant line as the boundary between the two countries. This was rather more in favour of Bangladesh than a median or equidistant line between the boundaries proposed by each of the two countries would have been. Nevertheless, it still gave over half as much more of the “relevant area” to Myanmar than to Bangladesh.
Bangladesh
As is often the case with international settlement of maritime boundary disputes, there was no outright “winner” or “loser” with the ITLOS judgment. The Foreign Minister of Bangladesh, Dr Dipu Moni, has claimed it as a victory for her country; but conversely, Myanmar might also claim a “win” as it received a much larger share of the relevant area while St. Martin’s island was not given full weight in the delimitation, as had been argued by Bangladesh.
فصلنامه راهبرد دفاعي ، سال ششم، شماره 23 |
چکيده: |